
سیلام علیک کپی از داستان ممنوع کپی👈گزارش
مرینت:از اتاق رفتم بیرون رفتم سمت ادرین بهم گفت بییا بریم تو الان دادگاه شروع میشه رفتیم تو وکیل ادرین و خود ادرین جلو بودن منم پشت سرشون و جیم اینا هم همین جور کاترینم پشت سر من نشسته بود یه نگاهی که انداختم دیدم لویسم اومده قاضی دادگاهو شروع کرد(حوصله اینجا هاش ندارم خیلییی خلاصه میگم)از وکیل جیم خواست قضیه رو توضیح بده از وکیل ادرین هم یه سری توضیحات خواستن بعدشم برای اثبات توضیحات وکیل ادرین کاترین شهادت داد که ادرین قاتل نیس و قاتل اصلی جیمه بعدش قاضی رو کرد سمت من و گفت خانوم مرینت دوپن چنگ با توجه به این توضیحات اقای ویگسون شمارو اغفال کرده ایا شما مایلید از اقای ویگسون طل**اق بگیرید مرینت:ب..بله درخواستم دادم
وکیل ادرین:جناب قاضی اگر موکل من با نام**زد سابقشون خانوم دوپن چنگ خواستن از**دو**اج کنن چه تضمینی وجود داره که یکی از اعضای این خانواده مزاحمشون نشن؟؟؟ قاضی: از اقای لویس ویگسون تعهد گرفته میشه که تحت هیچ شرایطی مزاحمشون نشه و طبق توضیحات هر دو وکیل حکم جیم ویگسون اعدام میشود پایان جلسه.........مرینت:جلسه تموم شد با ادرین از اونجا خارج شدیم گفتم کجا میخوایم بریم؟؟ ادرین:خونه دیگه(خونه جنگلی) مرینت:وییییییی یک ساعت بریم بعد دوباره فردا یک ساعت دیگه برگردیم پاریس بعد دوباره یک ساعت برگردیم خونه اوففففف خسته کننده میشه بیا بریم خونه ما حالا دیگه جیمم زندانه نمیتونه اذیتمون کنه ادرین:ریسکش بالاعه ولی باشه بریم
...........(رسیدن خونه)مرینت:پیاده شدیم رفتیم تو سلام مامان بزرگ ادرین:سلام مامان بزرگ: سلام خوشگلا بیاین تو مرسنت:رفتیم تو خونه گفتم مامانی امشب منو ادرین مهمونیم مامان بزرگ: خیلیم عالی ناهار چی میخورین؟ مرینت:..........(یه چی که دلتون کشیده بزارین جاش تو کامنتا هم بگید چه گذاشتین😉)مامان بزرگ: باشه حله مرینت:ادرین بیا بالا با ادرین رفتیم بالا گفتم لباساتو نمیخوای عوض کنی؟ ادرین :منکه اینجا لباس ندارم مرینت:یکی از لباس منو بپوش ادرین:لباس زنونه بپوشم؟؟😐😐 مرینت:راهه دیگه ای نیس وراج خان ادرین:ای خدا باشه یه چی بده بپوشم
مرینت:اول من لباسمو عوض کردم بعد ادرین مرینت:وایی خدااااا 😂😂😂😂😂😂ادرین خیلی با نمک شدی😂😂😂😂(ادرینو با لباسای زنونه تو خوهه ای تصور کنین😂😂😂)وای خدا دلم واییی😂😂😂😂ادرین: خودمو تو اینه نگا کردم خیلی مسخره شده بودم😂😂 مرینت:فقط یه چیزی کم داری 😂 ادرین:چی؟؟ مرینت:چشماتو ببند ادرین: اوکی مرینت:ادرین چشماشو بست رفتم جلو یه رژ لب کالباسی برداشتم براش کشیدم حالا وا کن😂😂😂😂(این😂استیکر یعنی داره میخندن قه قهه)ادرین: مرینتتتتتتت چیکار کردیییییی😠😠😠 مرینت:خودمو لوس کردم و با صدای بچگونه گفتم تو که دلت نمویاد منو دعوا کنی😌 ادرین:نه خدایش😂 مرینت:افریننن و یه بو*س رو ل*بش کاشتم اینم جایزت😂ادرین:که ایطو لپشو گرفتم محکممممم ما**چ کردم که جای رژ لبو موند😂😂این تنبیهت😂مرینت:😂😂 مامان بزرگ: بچه هاااااا بیاین ناهار امادس ادرین:منم به لطف جناب عالی باید همین جوری بیام پایین مرینت:حالا من چه جوری اینو پاک کنم یه دستمال برداشتم و محکم کشیدم رو لپمو پاکش کردم
ادرین:با خجالت رفتم پایین مامان بزرگ:😨😨😨😨ادرینننن چرا اینجوری شدی مرینت:😂😂😂ادرین:شاهکار این خانومه(به مرینت اشاره کرد)مامان بزرگ:مرینت چیکار کردی؟؟😂مرینت:هیچی😂فقط یه کمی کِیف کردم ادرین:اونم با منه بدبخت😩 مامان بزرگ: بیاین ناهار بخورین...................(بعد ناهار) ادرین:با مرینت رفتیم تو اتاقش رفتم یه دستمال برداشتم این ماتیکو از رو لبم پاک کردم مرینت:تو اتاقم بودم ادرینم مشغول پاک کردن رژ لب بود😂😂 که یهو یاد یه چیزی افتادم
استراحت😂 اگهی بازرگانی : سرتو با چی میشوری؟؟؟؟ با شامپو گلرنگ😂😂😂
مرینت: یهو یاد اون جعبه افتادم رفت زیر تختم درش اوردم ادرین: دیدم مرینت رفت زیر تخت😐 چیکار میکنی؟؟ مرینت : دنبال این بودم(جعبه) ادرین: چی هست؟؟ مرینت :نشستم رو تخت ادرینم کنارم نشست درشو باز کردم گفتم اینا هستن ادرین:تموم اون چیزایی که کت به مرینت داده بود توش بود گفتم چرا گذاشتیشون تو جعبه مرینت:چون هر وقت که نگاش میکردم یاد تو میوفتادم عذابم میداد گذاشتمشون رو میز دیدم ادرین خوابید رو تخت ادرین:من خوابم میاد تو هم بیا بخواب مرینت:ههههه(خمیازه)باشه رفتم تو بغلش گرفتم خوابیدم(عکس همین پارت)
(خب خب بزارین این موقعیتو توصیف کنم اهم اهم ببیند مرینت رو کمر خوابیده ادرینم ارنج رو تخت دستشم مشت شده زیر سرش و داره مرینتو نگاه میکنه) مرینت:از خواب بیدار شدم چشمامو که باز کردم دیدم ادرین عید جغد داره نگام میکنه از ترس لرزیدم گفتم ترسونیدم ادرین:(با چشای معصوم با مرینت نگاه کردن)مرینت: الو ادرین:(با چشای معصوم با مرینت نگاه کردن)مرینت:خست نشد😐 ادرین:نه اخه حال میده نگات کنم😍 مرینت:از کی داری منو دید میزنی😂؟ ادرین:نمیدونم ولی تا صبحم که بود نکات میکردم و دستمو گذاشتم رو موهاش و نوازشش کردم(اوخ اوخ نصفه شبی من چم شده؟😂رما**نتیک شدم😂😂)
مرینت:از رو تخت بلند شدیم به ساعت نگاه کردم ۶ عسر بود اوفففف ادرین ادرین:هوم باز گشنته؟😂 مرینت: هم گشنمه هم حوصلم سر رفته بیا بریم کوه ادرین:الان😳 مرینت:اره میخوام تو کوه تاب سوار شم(اسمش نمد😑) ادرین:اوکی بریم..........(اماده شدن و سوار ماشین شدن و رسیدن به کوه)ادرین: ماشینو پایین کوه پارک کردم مرینت:هووووو ادریننن چه شلوغه ادرین:اره بیا بریم اونجا یه کافس یه چی بخوریم بعد از کوه میریم بالا مرینت:باشه......(بعد از چی خوردن)مرینت:با ادرین داشتیم از کوه بالا میرفتیم ادرین: یکم بند نیس خسته میشیا مرینت: منو خستگی؟؟ نه بابا بیا بریم(ده دقیقه بعد😂)مرینت: وایییی نفسم ایی ادرین: تو خو گفتی خستت نمیشه😂 مرینت:غلط کردم اب بده😂ادرین:بیا مرینت: مرسی و اب خوردم عههه ادرین رسیدیم بیا تاب سوار شیم بدوووو ادرین:باشه باشه نکشتم میریم.....(نشستن رو تاب)ادرین:دیدم مرینت موهاشو باز کرد چرا موهاتو باز کردی؟؟ مرینت:میخوام باد ببرتشون مرد:امادین؟ میخوام ولش کنم ادرین: اماده ایم مرینت: چسبیدم به بازو ادرین ولش کرد واییییییییییی ادرینننننن چهههههههه حالیییییییی میدهههههه..........(بیاین صفحه بعد کارتون دارم)
تو نظرات میگفتین منحرفیش کنم خب باید بگم فعلا نمیشه😂 صبر کنید😀ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عدس پلو با کشمش
سلام عالی بو عزیزم
جچ:آره
خوب بید🥰
عرررررر پیام بازرگانیت گلرنگ بود😂😂😂 ناخواسته منو تبلیغ کردی گلم😂😂
من نمیفهمم داستان رو منحرف کنید یعنی چی 😐یه توضیحی میدید
جیم آدم کینه هست واقعا مسخرست که انتقام نگیره
عالی بود😍
عالییییییی خیلی عالی هستششش پارت ها رو زود به زود بزار عالین
عالییییییییییییییییییییییییی 😍😍😍😍😍
منحرفش کن😈😈😈😈😈😈منحرف میخوام😈😈نمیتونم صبر کنم الان پارت 42 هس😈😹
فعلا نمیشه آی نمیشه😂😂