
سه لام علیکوم😀😀😀
مرینت:وراج خان ادرین:هوم؟ مرینت:برو چمدونا رو بیار ادرین:جلوش خم شدم و گفتم چشم پرنسس مرینت:😂😂 ادرین:بیا اینم چمدونت مرینت: برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم ادرین:نوچ😂 مرینت:نوچو کوفت برو بیرون ببینم😠 ادرین:گفتم که نوچ نوچ مرینت:نگاه کردم دیدم خیلی با در فاصله نداره یه فکری به سرم زد رفتم جلو چسبیدم بهش دستامو تو دستاش قفل کردم و با دستم فشار اوردم بهش و هلش دادم عقب و گفتم شیطون کی بودی تو ادرین : تو😂 مرینت:دیدم تقریبا اوردمش بیرون اتاق دستامو تو دستاش باز کردم یه قدم به عقب برداشتم و رفتم تو اتاق و گفتم همین جا بمون تا من لباسمو عوض کنم و یه چشمک بهش زدم و درو بستم😂
ادرین: تو جر زدی قبول نیس😠 مرینت در حال لباس عوض کردن:چه جری زدم؟؟؟😆 ادرین: تو منو تو چشای خودت غرق کردی و گولم زدی😠 مرینت:به من چه😂😂لباسامو پوشیدم رفتم بیرون دیدم ادرین خان اخمو ناراحت نشسته رو مبلو داره نگام میکنه فهمیدم قهر کرده😂 رفتم نشستم کنارش گفتم باهام قهری؟؟ ادرین:رومو کردم اونور جوابشم ندادم مرینت:حیف شد ازش محروم شدی ادرین:سرمو برگردوندم و گفتم از چی😀مرینت:نگاش کردم چشاش داشت برق میزد گفتم از یه بو*س رو گونه و بو*سش کردم و نگاش کردم اشتی کرد😂چه زود خام شد
مرینت: کارای طل*اق منو چیکار میخوای بکنی ادرین:فعلا تا فردا صبر میکنیم بزار با کاترینو الکس تماس تصویری بگیرم تا کار اضافه انجام ندن......جواب دادن الکس: سلام ادرین چه طوری کاترین:سلام خوبین ادرین:سلام بچه ها خوبین مرینت:سلام کاترین: برای انتقام چیکار میخوای بکنی یادت باشه که شریکیم باید به نفع منم باشه ادرین : فعلا کاری نمیکنیم تا یکم بگرده دنبال منو مرینت که حرصش بگیره که منو مرینت با هم نیستیم فردا من میام اونجا در خواست طل*اق مرینتو میدم بقشم بعدا بهتون میگم فقط سرخود کاری نکنین کاترین:اوهوو خوب باهوشیا به بهترین نحو داری انتقام میگیری ادرین:ما اینیم دیگه کاترین: خدافظ الکس:خدافظ
مرینت:ساعت چنده؟؟ ادرین:سه عصر مرینت: من خوابم میاد اصلا این دو روز خوب نخوابیدم میرم بخوابم ساعت پنج بیدارم کن ادرین: باشه برو مرینت رفت خوابید منم رفتم بیرون میخواستم برم خرید کنم یه شهرک کوچولو پایین جنگل بود با ماشین رفتم اونجا و با کلیییی خوراکی و میوه تنقلاتو از 🍺 اینا خریدم و اومدم خونه اوفففف خستم شد خریدارو گذاشتم تو یخچالو نشستم رو مبل چشمم به ساعت افتاد ویییی چه زود گذشت ساعت ۵ بود رفتم تو اتاق مرینت هنوز خواب بود پتو هم تا زیر سرش کشیده بود موهاشم ریخته بود تو صورتش رفتم سمتش
ادرین:نشستم رو تخت موهای شلختشو زدم کنار لپشو بو*س کردم بیدار شد گفتم بلوبری ساعت پنجه مرینت:ادرین بیدارم کرد گفتم سلام چقدر زود گذشت ادرین:اره مرینت:از رو تخت بلند شدم گفتم واییی چقدر گشنمه چیزی هست بخورم ادرین: اره رفتم خرید مرینت:جدیییی خوراکی خریدی😍😍 ادرین:بللله چون میدونستم قراره با گشنگیت مواجه بشم😂😂😂مرینت:موهامو با کش دمه اسبی بستم و گفتم باشه بریم
استراحت💃💃💃💃😂😂😂
(خونه جیم)لویس:جیم مرینت کجاست از ظهر ندیدمش جیم:اممم...رفته خونه مگی بر میگرده (پیچوندش😂)لویس:اوکی................مرینت:رفتم دستو صورتمو شستم و رفتم تو اشپزخونه داشتم تو یخچالو نگاه میکردم چیزی پیدا نکردم دلم بکشه تو کابینتارو نگاه کردم وایییییی الوچههههه اخخخ جوننننن برش داشتم و رفتم نشستم رو مبل تی وی هم روشن کردم یه فیلم خوب پیدا کردم نشستم فیلم دیدم و الوچه خوردم ادرین:نشستم کنار مرینت دیدم داره الوچه میخوره گفتم شکمه خالی الوچه مرینت:اوهوم ادرین: دلت درد میگره هااا مرینت:نمیگیره ادرین: میگیره مرینت:نمیگیره ادرین: میگیره مرینت:اصلا بیا شرط ببندیم هر که باخت میشه شکلات خوبه ادرین: قبوله(و مرینت سرشو گذاشت رو شونه ادرین)
مرینت:با انگشتم الوچه برداشتم و گرفتم جلو دهن ادرین گفتم بیا بخور خوشمزس ادرین:باشه و مرینت انگشتشو کرد تو دهنم منم شیطونیم گل کرد انگشتشو دندون گرفتم😀مرینت:ایییی ادرینننن ادرین: دو یک به نفع پسره 😂😂مرینت: دارم برات😒............(دو ساعت بعد ساعت هفت شب)ادرین:من از فیلم دیدن خسته شدم مرینت:منم بیا با هم بریم شام درست کنیم ادرین:اوکی چی درست کنیم؟؟؟ مرینت:پاستا میخوری؟؟؟ادرین:اره البته با کروسان اوکی ؟؟ مرینت:باشه بیا بریم
مرینت:وراج خان؟؟ ادرین:هوم مرینت:پاستا رو تو درست کن منم کروسان ادرین:اوکی مرینت:کجااا اول دستاتو بشور بعد پیشبند ببند بعد برو😂😂 ادرین:چشم بلوبری مرینت: برای کروسان ارد میخواستم بسته اردو برداشتم یه فکری به سرم زد گفتم ادرین ادرین: جونم مرینت:اینو باز کن خیلی محکمه ادرین:باشه رفتم رو به روش وایسادم اردو ازش گرفتم و بازش کردم مرینت:ادرین اردو باز کرد منم دست کردم توش یه مشت ارد برداشتم و فوت کردم تو صورتش😂😂ادرین:مرینت ارد فوت کرد تو صورتم مرینتتتتت مرینت: حالا شدیم دو دو 😂😂 اردو ازش گرفتمو مشغول شدم .........مرینت:کروسان امادس ادرین:پاستا هم همین جور بیا بخوریمش نشستیم سر میز و شروع کردیم شام خوردیم کروسانا هم به عنوان دسر خوردیم ساعت نه نیم بود میز شامو جمع کردیم ادرین: یه بطری از 🍺 با دوتا لیوان بردم و نسشتم رو مبل کنار مرینت مرینت:ادرین با 🍺😏 اومد کنارم نشست هوا هم ابری بود گفتم ادرین فک کنم میخواد بارون بیاد اخه داره باد میاد ادرین: اره بیا بخور مرینت: کنار شومینه بودیم و هی از اونا میخوردیم.........
ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی فقط بگو این 🍺چیه
وای خدا الان قسمت آرزو ساز رو دیدم هویت مرینت و آدرین واسه لوکا فاش شد و آدرین هم فهمید مرینت لیدی باگ بالاخره کشف هویت شد دارم میمیرم از هیجان برید ببینیدش کشف هویت شد
بچه ها من تا پارت ۴۰ گذاشتم
عالییییی بود 😍😍😍😍
خواهش میکنم هروز دوتا بنویس تا هر روز دوتا بیاد خواش میکنم اخه خیلی داستانات خوبن🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥺🥺
عااااااااااالی بودددددد😍😍
عالییییییی
عالیییییییییییییییی، زود تر بذار پارت هارو🥺
عالی بود. ولی پارت بعدو زود بزار. خیلی دیر میراری
عالییییی😍💖👏❤