به درخشش عشق

سلام اسم من کانگ میرا هست من وارث هتل های کانگ معروف هستم ما در کشور های تایلند، آمریکا، کره و چین هتل های زیاد و معروفی داریم من به آشپزی علاقه زیادی دارم نه تنها در آشپزی بلکه در تکواندو جودو تیر اندازی اسب سواری شنا رقص باله بهترینم من اصلا تجارت پدرم رو دوست ندارم و نمیخوام وارث پدرم باشم و از دستورات او پیروی کنم

من دوست دارم تو یه خونه کوچیک که فقط لوازم آشپزی داره زندگی کنم ولی باید خواسته مادرم رو برآورده کنم اونم اینکه در دانشگاه مینگده درس بخونم ☠️ ☠️ (بچه‌ها داستان از اینجا جالب میشه) منم قبول کردم (چند روز بعد) کانگ میرا :امروز اسباب کشی کردم خیلی خستم چشمامو بستم یکم بخوابم ولی گوشی زنگ زد اهههههه این عوضی کیه که نصف شب زنگ زده گوشیمو دیدم وای نهههههه ته کیونگ هست پر خالمه هان الو سلام خوبی مرسی منم خوبم خاله چطوره مامانم چطوره ته کیونگ :سلام و آبجی خوبی مرسی منم خوبم مامانمم خوبه مامانتم خوبه (بچه رید??) وای نه مامانت خوب نیس نه خوبه اههه من از کجا بدونم گفتم میدونم مامانم گفته زنگ بزنی بگی فردا دیر نکنم باشه زود میرسم اونجا خداحافظ گوشیو قطع کردم و خوابیدم

کانگ میرا :واییییییییییی چه خواب خوبی داشتم ساعت چنده وااااااااااااااااااااااااااااااااای نه ساعت 9 صبحه باید 8:30 اونجا میبودم نه ?? باعجله لباس هامو پوشیدم وبه سمت دانشگاه هجوم آوردم

الان رسیدم دانشگاه وای همه چرا جمع شدن اونجا وای دعوا شده دارن یه پسر بی گناه رو میزنن عوضی ها فکر کردن کین الان حسابشون رو کف دستشون میزارم با عجله رفتم که بزنمشون که یه هو ته کیونگ از پشت لباسم رو گرفت وای نه دختر خاله مواظب باش گفتم چرا؟؟؟ ته کیونگ :مگه نمیدونی پولدارترین پسر دانشگاه مینگده هست اون خیلی ترسناکه و همچنین اون خوش قیافه ترین پسر اینجاس ??و اما قیافه من???بعد گفتم که چی ته کیونگ :???من الان دو ساعته واسه کی سخنرانی میکنم کانگ میرا :من نمیدونم نمیتونم اجازه بدم اونو بزنن و یه چیز دیقه الان پولدارترین شخص مدرسه منم و همچنین خوش قیافه ترین ??(خود شیفته??) والانم حسابشو میزارم رو چشاش ??هی تو تویی که اونجایی فکر کردی کی هستی هان شوفنگ :من! (خوش قیافه دانشگاه?) کانگ میرا :آره تو آخه برادر دیلاق من تو به این بیچاره چیکار داری هان میخوای بزنم جلوبندی صورتت رو بیارم پایین بی ادب شوفنگ :تو دیگه کی هستی آهان از سر و وضعت فهمیدم یه دانشجوی دیگه که با بورسیه تحصیلی پاشو گذاشته اینجا ???کانگ میرا :با حرفش ناراحت شدم و گفتم اگه راس میگی بیا مبارزه کنیم ??شوفنگ :هر چند من به دخترا احترام قائلم ولی تو که گدایی اگه بدنت زخمی هم بشه ناراحت نمیشی پس چرا که نه??

کانگ میرا :آماده حرکت شوفنگ اومد جلو ولی من سر جام وایسادم چرا؟؟؟ چون خانم مدیر داشت میومد شوفنگ :دختره ترسو سر جاش وایساده بود منم رفتم که یه مشت بزنم صورتش چون خیلی عصبانیم کرده بود ولی همین که رسیدم دختره جیغ کشید کانگ میرا:ای خدا کمکم کنین یکی میخواد منو بزنه بعد خودم رو صورت عزیز زیبام یه مشت زدم بیچاره شوفنگ خشکش زده بود در همین لحظه خودم رو انداختم زمین خانم چان:اینجا چه خبره شوفنگ داری چه غلطی میکنی اول مدرسه شوفنگ :خانم چان من هنوز نزدمش اون خودش خودش رو زد کانگ میرا :قیافه شوفنگ خنده دار شده بود این طوری??قیافش خنگ میزد???

خانم چان :هر دوتا تون بیایید دفتر :کانگ میرا من و شوفنگ چشم خانم ???

خانم چان :شوفنگ چطور تونستی این دختر رو بزنی تو مردی این زنه مگه تو نفهمی هان الان زنگ میزنم بابات بیاد مدرسه و همین طور شما خانم کانگ ???کانگ میرا :چی بابای من بابای اون اگه بیان و باهم آشنا در بیان همه میفهمن من پول دارم باید جلوی این اتفاق رو بگیرم ???

خانم چان شما نباید به پدر من و ایشون زنگ بزنی خانم چان :چرا؟؟؟؟؟ کانگ میرا : خاااااااااانووووووومممممم چان ????خانم چان :چیه چی شد دخترم ???کانگ میرا :خانم من و شوفنگ همو دوست داریم ولی من خیلی بی پولم و.... و... اون خیلی پولدار اگه بابا هامون بیاد مارو از هم جدا میکنه شوفنگ:??? هی تو ما کی باهم قرا.... من حرفشو قطع کردم و پاشو له کردم و اون ساکت شد خانم چان کم کم میخواست اشکش بریزه??

خانم چان گفت :خیلی خوب میتونید برید من هم با خوش حالی دست شوفنگ رو گرفتم و کشیدم بیرون شوفنگ:واو تو دیگه کی هستی کم کم داشت اشکم در میومد کانگ میرا :خب چیکار میتونستم بکنم نکنه تنت میخوره بابات بیاد هات شوفنگ :???کانگ میرا :زهره مار نیشتو ببند بیا بریم سر کلاس شوفنگ :کلاس ???گفتم چیه گفت من نمیام گفتم چرا گفت آخه دوست ندارم دخترا دورم جمع بشن اونوقت نمیتونن در س بخونن بد میشه نهههههه کانگ میرا:?????? گمشو بریم کلاس الان کلاس شروع میشه

خب بچه ها اینم از این امیدوارم خوشتون بیاد لطفا نظر بدید دوستداران نازنین????❤️❤️??????