بریم که داشته باشم یه پارت احساسی رو 🥺💜
کوک : یدفعه آنید گفت :کوک منم گفتم : آنید برای اولین بار به صورته آنید دقت کردم لبای متوسط چشمای سیاه و وحشی صورتی که نه گرد بود و نه کشیده موهاش قهوه ایی بود یه قهوه ایی خاص اما همیشه از نگاهش جذبه میبارید اینبار نگاهش بوی غم میداد خوب که دقت کردم دیدم اشک روی گونه اشه ناراحت شدم خیلی ناراحت نمی دونم چرا دلم گرفت با همون کلاهه هودیش کشیدمش و بردمش یه گوشه نشوندمش ماسکمو در آوردم چون از بس دویده بودم نفسم بالا نمی اومد رو بهش گفتم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
54 لایک
عالی بود
مرســــ ـــی 💜
عالی بود لطفا پارت بعد رو زود بزار😃💜
چشم 😐💜
با تشکر بابت نوشتن داستانی با این حجم زیاد😐💔✊
خو برو داستان قبلی رو بخون که کوتاهه 😐✌
عالی پارت بعدو بزار
رو چشو چالم 😐💜