عشق دوباره (بی تی اس)

اول بالا😆😆☺️☺️ خب این خوشگل خانم ا/ت هستن ا/ت تو خانواده ی اشرافی بزرگ شده و از یک سالگیش تا الان که بیست و یک سال داره بیرون از خونه نرفته اون از این وضعیت راضی نیست و دوست داره مثل بقیه باشه و البته بعضی وقت ها با ماشین مشکی و بادیگارد هاش رفته بیرون با شیشه های دودی و اما خصوصیات این خوشگله دختری مهربون و صبور و ساده (حالا بقیه ی شخصیت ها ی داستانمون)

و اما تهیونگ خان با موهایی افشون ایشونم که معرف حضورتون هستند😂😂 (یه نکته اینجا ته ته ۲۳ سال داره) خب بقیه ی اعضا رو هم میشناسید هرکس نمی‌شناسه آدرس بدین کلشو بکنم😂😂🔥🔥

لایک ،کامنت ، دنبال ، فالو، 😂😅😅 میدونم زیاد حرف میزنم الان تو فکرت چقدر رو مخ آدم به این پرویی ندیدم 😂😂

خب دیگه بریم برای داستان از زبون ا/ت :صبح از خواب بیدار شدم که خدمتکار صدام کرد برم تا صبحونه رو بخورم اصلا نمی‌تونستم چیزی بخورم ولی به احترام مامان و بابا رفتم پایین چند لقمه خوردم بعد به معلمم که تو خونه بهم درس میداد گفتم نیاد همه ی روزا برام یکی بود چون هیچ دوستی یا خواهر و برادری نداشتم

بچه ها علامت تعیین میکنم با اونا پیش بریم والا دستم ترکید اونقدر اسم نوشتم میدونین الان شخصیت کمه ولی شیش نفری اضافه میشه که با اسمایی که شمامیگید میارمشون وی ^ ،،،ا/ت× بقیه رو هم میگم

لایک کو هان نمیبینم ☹️☹️پارت بدو نمی‌زارم😾😾😾

^وقت نهار بود با بچه‌ها نهار می‌خوردیم تموم که شد یکم تمرین کردیم بعد از استراحتی کوتاه از کمپانی زدیم بیرون ×یکی دوسالی میشد رو مخ بابام کار میکردم تا تو بیست و یک سالگی بدون ماشین برم بیرون بابا قبول کرده ولی به زور اونم با این شرط که هشت تا بادیگارد پشتم بیان

خب نظرتون و بدید تا با انرژی تمام پارت بعدو بنویسم

و همینطور اسم کره ای برای داستان و سعی کنید اسما دختر باشن ممنون بای پارت بعدو زود می‌زارم شاید فردا پخش شد

خدا حافظ لاوا 😅😅 ز گهواره تا گور آرمی بمون😂😂😂