10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nika انتشار: 3 سال پیش 1,077 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام لِتس گوووو کپیییییییییی مممممننننوووعععع
(بچه ها الان شب شده)کت:خدایا اخه مگه من چیکار کردم که انقدر بدبختی روسرم اوار شده؟ از دار دنیا یه پدر داشتم که اونم الان فهمیدم دشمن اصلیمه😭هیچی نمیتونست اون موقع ارومم کنه نمیدونستم اگه برم خونه،اگه با بابام چشم تو چشم بشم میتونستم تحمل کنم یا نه 😔تنها راهم اینه که برم پیش مرینت خیلی تو این شرایط بهش نیاز داشتم مطمئنم میتونه ارومم کنه..........مری:رو بالکن منتظر کت بودم دیدم که
مری:دیدم که کت اومد اما خیلی پریشون بود چشماش قرمز شده بود معلوم بود گریه کرده با حالت نگرانی رفتم پیشش گفتم چی شده ؟حالت خوبه کت؟ کت:مرینت ازم پرسیدچی شده ؟حالت خوبه کت؟ اما نمیتونستم جوابش بدم بغض سنگینی گلومو گرفته بود مری: کت همین جوری داشت با چشمایی از پر غم بود بهم نگاه میکرد جواببم نمیداد یهو کت:دیگه نتونستم تحمل کنم و زدم زیر گریه😭😭
مری:یهو دیدم کت زد زیر گریه رفتم ب.غ.ل.ش کردم گفتم چی شده چرا داری گریه میکنی؟ کت:مرینت ب.غ.ل.م کرد منم سفت ب.غ.ل.ش کردم ازم پرسید چی شده چرا داری گریه میکنی؟ بریده بریده گفتم یادت میاد بهت گفتم من فقط یه پدر دارم؟😭مری:اره کت:خب الان فهمیدم همونم ندارم😭😭😭😭 مری:چرا؟ چی بهت گفتن؟ کت: نمیتونم بهت بگم مری: باشه باشه تو اروم باش کت:نمیتونم مرینت درکش برام خیلی سخته😭😭
مری:خودمم گریم گرفته بود تا حالا کتو انقدر ناراحت ندیده بودم از ب.غ.ل.ش در اومدم دستشو گرفتم بردمش داخل کت:مرینت منو برد داخل اتاقش خودش رفت بیرون و با یه لیوان اب برگشت مری:نشستیم رو کاناپه ابو دادم به کت گفتم بخورش یکمشو خورد سر کتو گرفتم گذاشتم رو شونم هنوز داشت بی صدا اشک میریخت گفتم کت منم دیگه داره گریم میگیره کت:(با گریه)امروز فهمیدم تو خونه ای دارم زندگی میکنم که سقفش از دروغه ، از پنهون کاریه، از کارای بده😔
مری: اشکم در اومد ولی سریع پاکش کردم تا کت نبینه کت:مرینت؟ مری: جونم؟ کت:خیلی خستم مری:سرشو گذاشتم رو پاهام اشکاشو با دستم پاک کردم اونم با چشمای بغض الودش نگام میکرد گونشو ب.و.س..ی.د.مو بهش گفتم یکم بخواب اونم اروم چشماشو بست................................................یکم بعد دیدم که خوابش برد
مری:تیکی؟ تیکی:بله مری:به نظرت چی شده که کت انقدر ناراحته؟ مثل ابر بهار داشت گریه میکرد تیکی:نمیدونم حتما خبر خیلی بدی بهش دادن مری:به نظرت چیکار کنم حالش بهتر بشه؟ تیکی: نمیدونم مری: صبر کن یه فکری به سرم زد بزار یک شاعت بگذره(یک ساعت بعد)مری:به کت نگاه کردم خیلی اروم رو پاهام خوابیده بود اروم پاهامو از زیر سرش کشیدم و لباسمو پوشیدم(مرینت با تی شرته) و رفتم پایین
مامان بزرگ مرینت:مرینت جایی میری؟ مری:اره میرم بیرون بستنی بگیرم مامان بزرگ مرینت: باش زودی برگرد مری:چشم فقط تو اتاقم نردید اممم....وسایل مدرسم اونجا ریخت و پاش شده میترسم چیزی گم بشه مامان بزرگ مرینت: باشه دخترم
مری:رفتم بیرون و از اندره بستنی گرفتم سبز نعنایی بود هلویی بود و بلوبری... فهمیدم که با کت باید شریکی بخوریم سریع رفتم و به مامان بزرگم سلام کردم و رفتم تو اتاقم کت هنوز خواب بود لباسمو در اوردم و با همون تی شرته گشتم رفتم سراغ کت سرشو گذاشتم رو پاهام اروم صورتشو با دستام نوازش کردم تا بیدار بشه خیلی اروم چشماشو باز کرد کت:بیدار شدم دیدم روی پاهای مرینتم اونم داره صورتمو نوازش میکنه خندیدم و دستمو بردم سمت صورتش لپشو نوازش کردم و بلند شدم دیدم یه بستنی خریده بود معلوم بود از اندره خریده مری:حرف ناراحتی این چیزا نکشیدم وسط چون دیدم کت حالش بهتره گفتم بیا بستنی بخوریم😊کت:باشه مری: اون میکرد دهن من منم میکردم دهن اون یهو خیلی خندم گرفت اونم خندید😂..............بستیمون رو خوردیم کت گفت که باید بره رفت رو بالکن منم رفتم دنبالش اومد جلو گونمو ب..و.س..ی.د کت:رفتم جلو و گونه مرینتو ب..و.س..ی.د.م و گفتم ممنونم خیلی ارومم کردی مری:😊 کت:رفتم طرف خونمون یادم اومد از در باید برم تو چون از صبح که رفتم مدرسه دیگه خونه نرفتم به ادرین تبدیل شدم و رفتم و با بابام که عصبیه رو به رو شدم گابریل: کجا بودی ؟ ادرین :نتونستم حرف بزنم همین جوری نگاش کردم گابریل: گفتم کجا بودیییی😠 ادرین:سریع گفتم خونه نینو بودم گابریل:برای بار هزارم هر جا که خواستی بری با من هماهنگ میکنیی و با بادیگاردت میرییی فهمیدییی ادرین: اره من برم بخوابم و رفتم تو اتاقم گابریل: رفتم تو اتاق خودم و ناتالی رو صدا زدم اومد گفتم ناتالی حال ادرینو دیدی؟ ناتالی: بله گابریل: جوری بود که انگار بگی از همه چیز خبر داشت ناتالی: نه فک نکنم فکر خودتون رو درگیر نکنید گابریل: خیله خوب برو
مری: صبح شد رفتم مدرسه و نسشتم سر جام دیدم ادرین هنوز نیومده ولی بقیه اومده بودند یهو دیدم جیم اومد کنارم نشست و گفت جیم:مرینت من یکم تو این درس....(یه درس جاش بزارید) مشکل دارم بهم یاد میدی؟ مری: یکم زیادی بهم چسبیده بود ازش دور شدم و گفتم باشه...............براش توضیح دادم دیدم دستمو گرفت و گفت تو خیلی خوب بلدی مری:دستمو از تو دستش کشیدم و گفتم ممنونم ولی لطفا هوا بَرت نداره جیم:حالا اگه هوا برم داره چی میشه ؟ مری: چیزی نمیشه ولی طرفی که انتخاب کردی اشتباهه چون ن.ا.م.ز.د داره جیم ذهنش:چی مرینت من ن.ا.م.ز.د داره😨😨ادرین: رفتم مدرسه رفتم تو کلاس دیدم جیم کنار مرینت کفرم در اومد😠رفتم جلو و با غرور گفتم میشه از جام بلند بشی مری:ادرین اومد و گفت میشه از جام بلند بشی جیمم بلند شد رفت نشست سر جاش ادرین گفت ادرین:باهات چیکار داشت؟مری:یه درس بود بهم گفت براش توضیح بدم......
پایان
ناظر عزیز لطفا منتشرش کن ممنون🌷🌷
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
55 لایک
اوههههههه ادرین غیرتی شد😆😆😆
عالی
من داشتم پارت۱۳ میخوندم یه دفعه پرید
هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی هی
عالی بود
عالی
عالی بود مثل همیشه
مرسی🌷
عالی بود پارت بعد👌🏻
گذاشتم