جواب منفی ( پارت اخر)

همون احساس سبک بودن رو داشتم ولی با صدای گوش خراش دستگاه های بیمارستان یا بوی الکل فهمیدم بیمارستانم خواستم تکون بخورم که حس کردم بدنم ۱۰۰ کیلو هست و باید زیاد انرژی داشته باشم که اصلا نداشتم با حس این که دستم خیس شده و صدای هق هق دیگه تحملم تموم شد و با تمام توان چشم هام رو باز کردم با چیزی که دیدم دلم لرزید و بغض گلوم رو گرفت.....

کوک با چشم های قرمز و پف کرده داشت با بغض به من نگاه می کرد که دلم لرزید و حالم بد شد ولی سعی کردم بغضم رک مخفی کنم. کوک سرش روی دستم بود و نمی دونست که بیدار شدم با تمام توان دستم رو حرکت دادم و سرش رو نوازش کردم که با سرعت بالا به من نگاه کرد و بادیدن من چشماش برق زد ( ا/ت با & و کوک با # ) & چی شده؟ کوک؟ چرا داری گریه می کنی؟🥺 # خیلی نامردی 🥺 چرا یه من نگفتی که تومور داری؟ چرا نگفتی به من؟🥺😭😭😭 & با هر توانی که داشتم بلند شدم و بغلش کردم که عین نوزاد بر خلاف بدن عضله اش توی بغلم جمع شد مثل بچه ای که نمی خواست از بغل مامانش بیرون بره با هق هق هاش دلم رو مچاله می کرد هر لحظه بیشتر از قبل بغلش می کردم و اونم دست کمی از من نداشت😭😭

بعد از ۱۰ دقیقه که توی بغلم بود بیرون اومد انگار حرف های زیادی داشت که بزنه # ا/ت چرا به من نگفتی🥺 & کوک من ۱ ساعت قبل عروسی فهمیدم نمی خواستم اذیتت کنم نمی خواستم توی درد سر باشی نمی خواستم اذیت بشی نمی خواستم بعد از ازدواج با من بعد ۱ ماه بیای سر قبرم😭😭😭😭 # ا/ت تروخدا این حرف ها رو نگو این حرف رو نزن من همیشه به پات هستم & کوک من مرگم حتمی هست تروخدا باور کن🥺🥺

# دیگه نمبینم این حرف رو بزنی 🥺 خواشه می کنیم ا/ت منو تنها نزار خواهش می کنم هر چی بشه من هستم ولی تو باید حتما به من قولی بدی & چه قولی؟ # می خوام به من قول بدی هیچ وقت تنهام نزاری باشه؟ & کوکی نمی تونم... نمی تونم این قول رو بهت بدم ولی تو به من قول می دی که وقتی دیگه نیستم کلا فراموشم کنی و بری و زندگی جدیدی بسازی و خوش بخت بشی؟ این سرنوشت ما هست کوک ما... سرنوشت نمی زارع ما با هم خوشبخت بشیم ولی کوک کامله کامل منو فراموش نکن باشه؟🥺🥺🥺

تو می دونی که من از تاریکی می ترسم 🥺 حتما بیای سر قبرم و به من سر بزنی و یا یادی کنی از من و پیشم باشی می دونی که من از تاریکی و تنهایی می ترسم😭😭😭😭 # ا/ت این چه حرفایی هست که می زنی؟ هان؟🥺😭 می خوای نابودم کنی؟ می خوای با این حرفات قلبم و تیکه تیکه کنی؟😭😭 من نمی آزرم تنها بمونی من نمی زارم هیچ وقت..

& کوک ۱ ساعت توی بغلم بود و رفت تا مرخصی کنه.... ( ۱۸ ماه بعد) امروز روز آخر شیمی درمانی من بود و دکتر گفته بود، این جلسه معلوم میشه که اگه این شیمی درمانی جواب نداد دیگه هیچ امیدی نیست کوک بعد اون روز منو آورد آمریکا پیشه بهترین دکتر ها و هر لحظه کنارم بود می تونستم خستگی و غم رو از چشماش بخونم و این آزارم می داد صبح از خواب پا شدم و بدون این که کوک رو بیدار کنم رفتم پیش دکتر تا جواب آزمایش رو بگیرم (۳ ساعت بعد).....

وقتی برگشتم در رو آروم باز کردم تا اگه کوک خواب باشه، بیدار نشه رفتم با چیزی که دیدم خیلی تعجب کردم زمین از اشک کوک خیس بود و نشسته بود کناز دیوار و زانوهاش رو بغل کرده بود و گریه می کرد این چند ماه مثل بچه ها شده بود بدون بغل من نمی تونست بخوابه به هیچ وجه. وقتی اونجوری دیدمش فهمیدم که بیدار شده دیده من نیستم نشسته گریه کرده...

& کوک ...کوک... صدام رو می شنوی؟ یه دفعه پرید بغلم و باز تو بغلم مچاله شد # مگه نمی دونی من اگه تو رو نبینم می میرم؟ مگه نباید امروز با هم می رفتیم؟😭🥺 مگه بهت نگفته بودم که یه لحظه کنارم نباشی از نگرانی می میرم ( خدا نکنه) & باشه کوک آروم باش🥺 من اینجام و حالم کاملا خوبه و الان تو بغلم مچاله شدی🙂🥺 # ا/ت جواب آزمایش چی شد؟ & ....... # چرا جواب نمی دی؟ 🥺 ا/ت جواب منو بده؟ جواب آزمایش مثبت بود؟ 🥺 کم کم داشت گریه می کرد که زود بلند شد و با کلافگی به موهاش دست کشید و دوباره برگشت # ا/ت جوا بده🥺😭😭😭😭 و بعد پشت کرد به ا/ت و دستاش رو گذاشت لبه ی پنجره....

& رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم یه یسالن عروسی رزرو کن تا با هم عروسی کنیم منم میرم تا بلیط بخرم برگردیم کره🙂🤍 که یه لحظه برگشت خشکش زده بود خیلی می گفت بیا با هم ازدواج کنی ولی من جواب رد می دادم چون اگه جواب مثبت نبود و ما ازدواج می کردیم و من می میرم قطعا نابود می شد # ا/ت درست گفتی؟ یعنی مت درست شنیدم؟ الان جوابت مثبت شد؟ یعنی .... یعنی الان حالت کاملا خوبه؟ می تونیم ازدواج کنیم؟🥺🥺🥺🥺 & اره کوک جواب مثبت بود و می تونیم ازدواج کنیم ..... زود پرید بغلم ... بعد از اون اتفاق ما با کوک به کره برگشتیم و دوباره ازدواج کردیم تا اخر عمر در کنار هم شاد و بدون هیچ نوع غمی زندگی کردیم😁🤍🍡 پایان😁

خیلی ممنونم که خوندین 🍡🍡 اگه درخواست یا پیشنهاد و یا انتقادی داشتین ممنون می شم که به من بگین 🍡 خیلی ممنونم خداحافظ تا داستان بعدی😁👋🏼