های دوستان بزنین بریم کیوتا ♥️♥️
از زبان آدرین :صبح پا شدم از خواب و یادم افتاد که امروز فینال مسابقه شمشیر بازی دارم ⭐
حمام کردم و لباس پوشیدم 😄
ساعت ٩ صبح بود
ناتالی در اتاقم را زد و با لحن همیشگی گفت :برای مسابقه آماده ای؟
گفتم :آره بریم
ناتالی همراهم آمد پدرم دم در ایستاده بود و گفت :امیدوارم موفق باشی آدرین
تشکر کردم و رفتم سوار ماشین شدم
احساس میکردم مثل همیشه و هروز اوضاع یکنواخت بود 😐
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
همین الان بعدی رو بزار منتشرش کنم
راستی من این تست رو منتشر کردم آجیم میشی؟؟؟