روزی روزگاری⁴(جی هوپ)

اون اسلاید کم اوردم😊یعنی چند بار برگشتن و... برای همین اینجا اسلایدها رو زیاد کردم اگه این اول پخش شد نخون تا اون پخش بشه😊

از زبون آ/ت..........من:املی،جین هو میخوام برم ی چیزی بخرم چیز نمیخواید؟.....املی:امممم نوشابه بیار😃.....جین هو:منم هیچی آها چیپس😁.....آ/ت:من فقط بستنی برای خودم میخرم شما برید برای خودتون بخرید😌.....املی:ایشششششششش😒..... جین هو:😑😕خب بگو نمیخوای بخری.....آ/ت:هاهاهاها😂😂😂برم بیام فعلا.....رفتم بیرون قدم میزدم هوا خیلی خوب بود گوشیم رو در اوردم و هندزفری در اوردم و گذاشتم تو گوشیم و آهنگ پخش کردم(ی گوشش توش هندزفری هست دومی خالیه)رسیدم به یک جاده که ی نفر با سگ بود میشد فهمید که سگش رو اورده پیاده روی...

بعد بیشتر دقت کردم سگه خیلی خوشکل بود پسره منتظر بود سگه راه بره اما نمیرفت من یکم نزدیکتر شدم سگه به طرفم هجوم اورد منم خشکم زد(ذهن آ/ت سگه من از سگ میترسم گازم حالا میگیره باید بدوم یک دو...نه)اممم ببخشید سگتون گاز میگیره پسره هنوز سرش پایین بود گفت نه بعد دقت کرد دید که سگش پیش منه اومد گفت ببخشید.....گفتم:شما جی هوپید؟.....(تو ذهن جی هوپ:وای ماسکم کو اصلا خوب وقتی نبود که گم بشه و من پیداش نکنم خدایا یعنی آرمیه فقط به بقیه آرمیا خبر نده) جی هوپ:اممم آرمی هستی؟.....گفتم:بفرمایید ماسک براتون دردسر نشه بزنید(جی هوپ:چه مهربونههههههههههههههههههههههههه)جی هوپ:ممنون.....گفتم:اینحا چکار میکنید فکر نکنم کیپانی اینجا باشه.....گفت:امروز من خیلی دوست داشتم یونتان رو به پیاده روی ببرم برای همین

(ببخشید پریدم اما جی هوپ عاشق نشی ها جی هوپ:😊شدم آ/ت نشه پس آ/ت:😊منم شدم ههههه نکنه عاشق پیتر شدی آ/ت:😒خفه ادامه رو بزار 😂😂کم اوردی ها اینم ادامه😂😂😂😂)

گفتم:این کلاه بزنید که اگه ماسکتون دوباره گم شد کلاه داشته باشید.....(ذهن جی هوپ چقدررررررررررررر مهربونهههههه فکر کنم عاشقش شدم🥰وایسا پسر چی عاشقش شدی😂😂😂فکر کنم من شانسی ندارم)دوباره گفتم:اگه مشکلی اینجا براتون پیش اومد به من بگید😊(ذهنم چته چرا باهاش مهربونی چرا نگرانشی اممممم فکر کنم چون آیدول باشه و من میدونم اگه طرفدارا بفهمن به همه میگن به خاطر همین)جی هوپ:اسمت چیه؟.....گفتم:آ/ت اسمم آ/ته.....گفت:خوشبختم آ/ت😊من هم باید برم این شماره منه😉‌.....از زبون نویسنده

آ/ت رفت و چیزایی که خواست رو خرید و برگشت کیپانی.....املی:نوشابه رو بده بای.....جین هو:آ/ت چیپسم رو پرت کن.....آ/ت:بگیرش.....مین سو:سلام برگشتم.....جین هو:سلام خوش اومدی.....املی:جوسونگ کجاست؟.....مین سو:داره میاد رفت به مامانش بگه که قبول شده.....آ/ت:اممم مادرش مریضه؟پدرش خوبه؟.....مین سو:آره مامانش مریضه پدرش مرده💔با ی تصادف مرد مامانش هم از اون روز مریضه تا حالا یعنی مریض مریض نه فقط میخواد بمیره چون زیاد خودکشی کرده مریض شده 💔.....آ/ت:💔🥺😭.....املی:😭😭😭😭.....جین هو:گریه نکنید تمومش کنید.....جوسونگ:سلام برگشتم ببخشید معتل شدید😊.....مین سو:اومدی مبارک باشه😉.....آ/ت:امروز جشن بگیریم؟.....املی:دقیقا منم به این فکر میکردم.....جین هو:بگیریم پس بریم خونه دیگه

رفتید خونه جشن گرفتید بعد رفتید تو اتاقاتون از زبون آ/ت......گوشیم رو برداشتم یکم ور رفتم بعد پیام اومد برام بازش کردم فرستاده بود سلام بهش گفتم سلام گفت منم جی هوپ گفتم از کجا شماره منو اوردی گفت فکر کنم از تو گفتم راست میگی من دادم ها چرا یادم نبود گفت 😂😂😂حتما یادت رفته بود بعد دوباره گفت خدافظ باید بخوابم فردا کار دارم بای گفتم بای👋🏻 خواب های خوبی ببینی یکم دیگه هم ور رفتم دیدم دیر وقته گوشی رو گذاشتم کنار و خوابیدم

برو بعدی(تهیونگ چکار میکنه اینجا😂😂😂برای تهیونگ لاورا)

بگم اینه که کارآموزیشون دوماه هست،حالا هست نیست در واقیعت نمیدونم اما حالا فکر کنید دوماه کارآموزی

دوماه بعد مثل فیلما هست که شبه از پنجره میره بالا بعد صبح میشه مینویسه زیر چند سال یا ماه بعد مثل اونا دوماه همین جوری گذشت امروز روزه دبیو بود

چالش دارم برو بعدی👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻