پارت یازدهم خیلی خوب سعی کردم این پارت رو زیاد بنویسم 😁امیدوارم خوشتون بیاد😉
از زبون شما: بعد از معذرت خواهی به نشانه احترام خم شدم 🙇♀و بعد روی صندلیم نشستم. چند دقیقه سکوت سنگینی بین جمع حکم فرما شد و با صدای گارسون این سکوت شکست .گارسون ها سفارش ها رو برای ما اورده بودن. بعد تحویل سفارش ها رفتن و ما هم مشغول به خوردن غذا شدیم🍽. غذامون که تموم شد من و دخترا بلند شدیم و رفتیم حسابداری تا پول غذا رو حساب کنیم💵 .بعد حساب کردن پول رستوران و غذا ها به سمت میز رفتیم . وقتی ما رسیدیم پسرا بلند شده بودن و داشتن واسه رفتن آماده می شدن . جیمین اومد سمتم و سوئیچ ماشینم رو بهم داد و🔑 گفت: جیمین* خیلی ممنونم بابت اون روز که ماشینت رو بهم قرض دادی و غذای امروز هم خیلی خوش مزه بود واقعا ممنونم🙏🏻. هانا -من هم ازت ممنونم برای این که اون روز من رو رسوندی خونمون و مرسی که درخواست امروزم رو هم قبول کردین🙂 .
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
عالی بود😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
راستی اجی میشی من هستی هستم
14 سالمه
ببخشید من زیاد وقت نمیکنم پیام های پارت های قبلی رو بخونم ببخشید که پیامت رو خیلی دیر دیدم
خوشحال میشم اجی باشیم
نگینم 16 ساله
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی بود
ممنونم🥰
ممنون :)
امیدوارم بازدید ها و لایک و کامنتای بالایی داشته باشی
مرسی😇
عالی بود👌😘
ممنون
داستانت خیییلی قشنگ بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
خیلی ممنونم
چشم حتما