Multi Noir 3

آنچه گذشت... حس عجیبی داشتم🤨 __________________________________________________/یک هفته بعد/ کت نوار: مواظب باش مرینت. و هلش دادم اون ور و ازم تشکر کرد و به جنگیدن ادامه دادیم. هی با خودم می گفتم مرینت فقط یه دوسته اون عاشق لوکا هست. ولی هر کاری می کردم حسم سرکوب نمی شد😓

مرینت: حس عجیبی که به کت نوار داشتم تو این یه هفته خیلی رشت کرده بود و فهمیدم اون حس عشق هست❤ تو این مدت خیلی با کت خوش رفتارم برعکس وقتی که لیدی باگم فکر کنم وقتی که لیدی باگم چون

بار زیادی رو دوشم هست اینقدر با کت بد اخلاقم ولی الان با هم شوخی می کنیم، به شوخی هم می خندیم، با هم مسابقه میدیم و خلاصه خیلی اوضاع خوبه یکاش می شد دیگه لیدی باگ نباشم و فقط مولتی موس باشم ولی نمیشه😭

شرور رو شکست دادیم و ریناروژ و کاراپایس رفتن من و کت هم روی یه پشت بوم بودیم که کت یه گل قرمز گرفت سمتم و گفت میشه حرف بزنیم موشموشک😊 گل رو گرفتم و  گفتم البته پیشی ملوسی🤭 و دستش رو گرفت سمتم و گفت افتخار میدی🙂 گفتم باشه😘

و بغلم کرد و بردم بالای برج ایفل و گفت مرینت راستش می خواستم بدونم تو هنوزم منو دوست داری؟ (فصل ۳ قسمت بابا گرگی) لپام گل انداخت و گفتم چ...چطور😳 دستش رو یاد پشت سرش و گفت هیچی همینجوری😅 به پاریس خیره شدیم و گفتم آره🥰

الان که یه هفته با هم همکار بودیم و بیشتر شناختمت علاقه ام بیشتر شد😔 تو هنوز ع..ا..ش..ق .. ل..ی..د..ی .. ب..ا..گ..ی🥺 بغذ کرده بودم که کت دست رو گذاشت رو شونه ام و گفت آ..ر..ه

ولی اون یکی دیگه رو دوست داره و یجورایی تو این یه هفته که همکار بودیم من...راستش و یهو بوسیدم و من هم همراهیش کردم💏