مرینت⁦❤️⁩⁦❤️⁩آدرین 3

دوستان جلد 3 مرینت⁦❤️⁩⁦❤️⁩آدرین بریم ببینیم??

ما رفتیم پیش استاد فو و از استاد فو خواستیم معجزه گر ها رو بده تا به آلیا و لوکا بدیم اما اون گفت دیگه خیلی دیر شده برای اونا این جنگ رو باید خودتون سه تا ببرید بعد من به استاد گفتم که من چی من که گربه سیاه رو دیگه ندارم اون گفت آدرین آگراست یکی از این معجزه گر ها رو برای خودت بردار

انتخاب برام سخت بود

من لاک پشت رو برداشتم چون کلویی و دختر کفشدوزکی به یک سپر محافظتی احتیاج داشتن می‌خواستیم بریم که یهو دختر کفشدوزکی داشت تبدیل به خودش میشد

من مشتاق بودم ببینم اون کیه?? ولی اون گفت می‌ره و تبدیل به خودش میشه و بعد تیکی رو تقویت می‌کنه و میاد فکر کنم خودش هم نفهمید چی گفت بعد که رفت کلویی می گفت آدرین باورم نمیشه که تو گربه سیاه بودی و از اونجایی که منم زنبور ملکه هستم فکر کنم باید با هم یک گفتگو هایی داشته باشیم

بقیه داستان از زبان مرینت?:من همون بغل ها تبدیل به خودم شدم و می‌شنیدم کلویی چی میگه?‍♀می دونستم اینجوری میشه و دیدم هی داره گفتگو بین شون داغ تر میشه پس سریع تیکی رو تقویت کردم و تبدیل شدم به لیدی باگ و رفتم سریع خونه استاد فو و گفتم سریع تبدیل شید تا بریم تبدیل شدیم از خونه استاد فو که رفتیم دنبال ارباب شرارت بودیم

که دیدیم ارباب شرارت و مایورا یک عالمه شرور رو دیدیم ارباب شرارت گفت خوش گذشت ما همکاری می خواستیم بکنیم ولی واقعا سخت شده بود عقب عقب می رفتیم که دیدم ارباب شرارت میگه اون تو هست اون پیرمرد من گفتم کی کجا کدوم چی میگی و اونجا بود که دوباره گند زدم?‍♀اون شرور ها رو فرستاد تا با ما بجنگن اما ما سعی می کردیم باهاشون بجنگیم تا اینکه خسته شدم گردونه خوش شانسی رو زدم

بقیه از چشم آدرین?

ارباب شرارت مرینت رو گرفت و داشت گوشواره خاش رو در می آورد ولی چیزی که از گردونه خوش شانسی در اومده بود یک چرتکه بود سریع رفتم خونه استاد فو و بهش گفتم اون هم گفت باشه و هر چی معجزه گر داشت پوشید و رفت به سمت لیدی باگ گوشواره هر های لیدی باگ در اومد و م م مرینتتت،

وقتی فهمیدم مرینت هست به خیلی چیز ها فکر کردم که در اون مرینت برام کاری کرده بود اما استاد فو خودش اومد با ارباب شرارت بجنگه اون رو شکست داد و معجزه گر هاک ماث رو درآورد مایورا هم نیش زنبور خورد اما استاد فو هم افتاد داشت میمرد اون به من و مرینت گفت از این به بعد ما مراقب معجزه گر ها باشیم و رفتن

دوستان تموم شد نظرات یادتون نره