داستانی عجیب و باورنکردنی
همه با ترس و ادمای کمی با تعجب نگام میکردن.. به لباسام نگاه کردم.. خدارو شکر درست بود. خودمو تو اینه قدی روبروم نگاه کردم.. صورتمم درست بود. پس چی شده که اینا اینجوری نگام میکنن؟؟ بعد یک دقیقه پچ پچ ها شروع شد و. بعد اهنگ شروع به نواختن شد..
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)