بر اساس واقعیت?
رفتم خونه سلام ماماااان سلام شادی برو لباسات و عوض کن بیا ناهار باوش رفتم لباسام و عوض کردم سر ناهار همش تو فکر بودم تو فکر امین خداییش این بشر خیلی گنا داره ترحم نیس‌یاد خودم می افتم... بعد ناهار رفتم تو اتاقم سر گوشیم پیام دادم به امین سلاام بر خان امین دو مین بعد تایپ کرد ...سلام شادی خوبی شکر تو چطوری ممنون (امین«گفتم این شادی و یه امتحانش کنم ببینم هرجاییه یا دختر خوبیه
ازش پرسیدم نظرت در مورد ...چیه گف خب نیاز هرادمیه اما خب با نامحرم گناه کبیرس با خودم گفتم پ ن پ حلاله..?? یهو نتم قعط شد پوف لعنت تو جاده یه نت درس حسابیم نیس یهو چشمم خورد به یه جای خیلییی قشنگ رفتم نشستم زل‌زدم به افق فقد تو فکرم یه چیز‌بود چراااا؟همین اخه چرا چرااا داشتم با خودم حرف میزدم که برام پیام اومد پس نت وصل شد شادی بود هوی پ کجایی نوشتم ببخشید تو جادم نتم قعط میشه گف دیوونه تو جاده چرا تایپ میکنی گفتم بی خیال گف اصلا چرا‌تو کرونا‌بیرونی؟گف سرکار بودم گف مواظب باش گف خب داشتیم میگفتیم کلی سوال‌ازم پرسید خیلی بحث کردیم یهو گف اوه شب شد من برم نماز دعا میکنم خدا یه عقلی به تو بده یه پولیم به من با تعجب گفتم نماز میخونی گف اهوم گفتم جدی؟گف اره گفتم خب برو قبول باشه گف یاعلی گفتم خدا همرات.... چقدر این دختر عجیبهــ
شادی:(1ماه گذشت هنو با امین دوست بودم خیلیی چیزا ازش یاد گرفتم یه جورایی ادمم کرد گف با هرکسی نباش امتنحانم میکرد از بعضیاش قبول میشدم از بعضیاشونم نه امین میگف تنها کسی بود بعد بد اخلاقیش پاش موندم خداییش بعضی وقتا خیلی خیلی خیلی بد اخلاق میشد خیلی اما خب نمیدونم چرا‌میخوام حرفاشو گوش کنم از ۱۰۰ درصد مواقع ۹۹ درصدش و وقتی میپرسیدم خوبی؟میگف نه منم می پرسیدم چرا اونم دردودل میکرد ...رفتم سر گوشی سلااام بر اقای مستر امین سلام شادی بسم الله این چشه چرا‌اینقدر عصبیه ? کلا از طرز حرف زدنش می فهمیدم گف شادی تو چرا نمیری؟ولم نمیکنی? ها؟همه ولم کردن تو چرا بیخیال نمیشی هااان؟ هیچی نگفتم جوابی نداشتم گف گل من عزیزم وابستم میشیا وابسته اشکال نداره اصلا شاید دلبستم شدی اون موقع با این تفاوت سنی با این راه دور نمیشه بلند خندیدم دیوونس این بشر نوشتم نه نترس گفتم اَ امینن بیخیال شو دیگه من اصلا 1هفته میرم ببینم عاشقت شدم یا نه گف باش....
1ماه گذشت من و امین باهم دوس بودیم از امین خیلی چیزا یاد گرفتم خیلییی چیزا از نظر اخلاقی دینی و... امین تو 99درصد مواقع که میپرسی حالت میگه نه منم میگم چرا؟اونم برام تعریف میکنع تقریبا روزی8ساعت چت میکردیم???️خوبیش این بود مامان بابام سرکار بودن و نمیدونستن و گیر‌نمیدادن اما بعضی وقتا‌بابام میو اومد گوشی رو چک میکرد سلام امین .سلام شادی وات؟بسم الله این چشه چقدر عصبیع میدونستم همه ی حالاتاشو میدونستم گفتم ام امین چیزی شده؟گف شادی چرا ولم نمیکنی هان؟خسته نشدی از من بی عصاب؟هان؟ امین چته پ؟ گفتم وایسا ببنیم چی میگی؟گف من بد اخلاق روانی که همه ولم کردن تو چرا ولم نمیکنی لنتی هان؟؟ بعدش اروم گف عریز من گل من اگه وابستم شی چی؟اصلا وابسته هیچی دلبستم شدی چیکار میکنی؟ بلند خندیدم و گفتم امین خیالاتی شدی??️نه نترس گف ببین ما باهم صمیمیم بعدا‌اگه.دعوا شد بینمون چی بعد قهر کردیم من نازت و نمیکشم گفتم اق امین من ناز نازو نیستم توعمرمم قهر نکردم قهرم نکینم خودم اول میام عذر خواهی چون طاقت قهر ندارم گف دوسم داری مگع نه؟اره دوسم داری نگا نگا یهو ترسیدم اگه بره چی؟قلبم تند تند زد گفتم امین امین ببین نع نه کلا طاقت دوری ندارم هرکی بام قهر کنه میرم عذر خواهی گفتم اصلا من1هفتع میرم باش؟گف افرین روش خوبیه
1هفته هم گذشت.........
رفتم پی ویش گفتم سلاام دیدی 1هفته هم تموم شد من عاااشقت نیستممم گف خداروشکر ... گفتم امین چه خبر ؟؟گف میخوام انتقام بگیرم گف هان؟گف میخوام از خواهر اونی که عشقم جانامو گرف انتقام بگیرم ..کلا‌به منتطق امین شک کردم امین و این کارا?گفتم بازم امتحان میخوایی بگیری؟جواب نداد و گف میخوام اون کیفی که داره با عشقم میکنه رو منم با خواهرش بکنم اولش باش دوس میشم بعد کم کم عاشقش میکنم بعدش... باش حال میکنم و ولش میکنم امین نکنیاخواهرشع چه گناهی کردهه لنتی گنا داره نکن ساعت۶,بود تا۹ بحث میکردیم اخرش ویس فرستادم داشت اشکم در می اومد گریه داشتم میکردم گفتم امین نکن گناه کبیرس تروخدا جان جانان یهو اونم ویس خندش و فرستاد گف داری گریه میکنی دیوونه؟گفتم اگه عزیزم خطا کنه اره گف پس دوسم داری گفتم برو بابا دیوونه گف امتحان بود...به این که چقد به این موضوع اهمیت میدی دیدم که برات مهمه تو توی این امتحان قبول شدی
4ماه گذشت باهم حرف میزدیم که گف راستی تاحالا برام گریه کردی؟گفتم بجز اون دفعه نه گف تاحالا واسه کسی گریه کردی؟گفتم آ خوب اوم ارع گف کی ؟گفتم یکی حالا گف بگو والا به خدا بلاکی گفتم باش بابا چته پسر خالم گف اووه پس دلتو برده برو دنبالش گفتم خخخ دیوونه همسن توعه گف چی؟؟گف اسمش چیه؟علی گف اهان گف چقد دوسش داری گفتم فک کن خییلیی زیاد گف نکن دیوونه گفتم هرشب براش کلیپ میسازم گف نکن شادی بهش نمیرسیاا گفتم مهم نی شاد باشه برام از همه چیزی مهم تر گف اوه اوه شادی ساعت ۴پاشو بریم صحری بخوریم یهو گفتم اوه اره الان اذان میگه بریم
کلاس انلاین زبانمم تموم شد داشتم با خودم حرف میزدم پوف لنتی من حضوریم نمفهمم حالا کرونا خر اومد گند زد خواهرم صدام زد رفتم گفتم بله غزل؟گف برام شیر بیار رفتم براش شیر ریختم تو فکر این بودم که امین قدر نشناسم نیست هر چند وقت یک بار میگه دمت گرم پام موندی ایول امین هی میخواد بره میگه ولم کن شادی بیخیال من شو اما هردفعه کلی خواهش و اصرار قربون صدقه رفتنش بر میگرده??️ شیر و دادم اجیم رفتم پی وی امین که اصلا شک زده شدم زدم زیر گریه تو عمرم اینقدر گریه نکردم یهویی. امین ...بلاکم ...کرد????️
کامنت میزاری؟
ممنون که تست دای فلا یا به قول امین خدا همرات ?تا پارت 3
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
درباره خودتونه داستان
ممنون واسه کامنتا....و انجام تست اره بچه ها واقعیت فقد اسم شخصیتاعوض شد میخواستم پارت بعد و هفتع دیگه بزارم اما شما استقبال کردین و خیلی ممنونم پارت بعد همین امروز انشالله یا فردا میزارم
سلام ممنون بابت کامنت خوب شاید زندگی خودمه شایدم دوستم شایدم یع جا خوندم اما اون دوتا حدس درست تره?✌
خیلی قشنگه داستانت پارت ۳ رو هم بزا
اییی بیچاره شادی فقط تو گفتی که بر اساس واقعیت این واقیعتو از کجا فهمیدی r m
قشنگ بود
بعدی رو حتما بزاار