
قسمت دوم امیدوارم لذت ببرید
خلاصه رسیدم به کافه رفتم داخل ی پیش بند بستم و شروع به کار کردم از این ور به اون قهوه ببر کیک ببر فعلا چیزو ببر از این میز به اون میز تا ساعت ۱۱ شد کارم تمام شد پیش بند رو در آوردم کیفم رو برداشتم و از کافه بیرون رفتم همیشه این موقع شب می ترم آخه خیابان ها خلوت و ترسناکه خلاصه خیلی سریع و با خدا خدا به خونه ی کوچیکم رسیدم رفتم ی دوش گرفتم خودمو انداختم روی تخت و نفهمیدم از خستگی کی خوابم برد😑 صبح با صدای گوشیم بلند شدم ساعت ۹ بود وایی دو ساعتها دیر کردم وایسا امروز فروشگاه مواد غذایی تعطیل پس باید ساعت ۱۲ از خونه بزنم بیرون بگیرم بخوابم نه نمی توانم خونه ام افتضاح کثیفه باید اونو تمیز کنم بلند شدم و اول کیف خونه رو تمیز کردم بعد جارو برقی کشیدم شیشه ها رو تمیز کردم لباس کثیف رو شستم و پهن کردم روی بلند اشغال هارو بردم ظرف ها رو شستم و بالاخره خونم تمیز شد خداروشکر🥴
ساعت رو نگاه کردم یازده و نیم بود آماده شدم راه افتادم به سمت لباس فروشی اما وقتی رسیدم اونجا دیدم که رئیس هم آمده دوتا پاکت هم دستشه •سلام خانم لی باید باهاتون صحبت کنم +بفرمایید آقای کانگ •مغازه رو جمع کردم این پاکت هم که بهتون بدم حقوقتون صاف میشه +اما •متاسفم بعد پاکت رو بهم داد منم ازش گرفتم برگشتم خونه حالا باید چیکار کنم من به اون پول نیاز داشتم باید برم بگیردم و ی کار نیمه وقت دیگه پیدا کنم کاش می توانستم ی کار تمام وقت پیدا کنم کلی گشتم اما هیچ کاری نبود که شرایطش یا زمانش به من بخوره ساعت رو نگاه کردم ساعت نزدیک ۸ بود سریع رفتم به سمت کافه و رسیدم پیش بند رو بستم و دوباره مثل هرور کیک ببر قهوه ببر از این میز برو به اونکی از این یکی به اون یکی
تا بالاخره دوباره ساعت ۱۱ شد خیلی خسته بودم باهام نای راه رفتن نداشتن برای همین ی تاکسی گرفتم سوار تاکسی شدم و راه افتادیم داخل راه داشتم بیرون رو می دیدم از پنجره بعد نگاه رو از پنجره برداشتم و به پاهام نگاه کردم متوجه ی برگه شدم که زیر پامه برداشتم و نگاه شدم روش در مورد ی کار تمام وقت نوشته بود که به رشته من مربوط بود کلی خوشحال شدم و رفتم خونه و سریع رزمه ام رو براشون توسط ایمیلی که روی برگه بود ارسال کردم و بعد هم آنقدر خسته بودم روی کاناپه خوابم برده بود صبح چشمام رو باز کردم بلند شدم ساعت رو دیدم به موقع بیدار شده بودم اول از همه ایمیلم رو چک کردم اما خبری نبود دوباره ی روز خسته کننده ی دیگه تمام شد وقتی برگشتم خونه
ایمیلم رو چک کردم دیدم بهم جواب دادن با ذوق باز کردم نوشته بودن که اطلاعیه مال ی ماه پیش بود و الان کارمند استخدام کردن خیلی ناراحت شدم خودم انداختم رو تخت و کلی گریه کردم صبح چشمام رو باز کردم یادم نمیومد کی خوابم برده بود وایی ساعت هم که نگذاشته بودم با ترس و لرز گوشیمو روشن کردم و ساعتو دیدم ولی نه دیرم شده بود و رییسم پیام داده بود پول مشتری های امروز رو از حقوقت کم میکنم آخه پیر خرفت تو شانس من همین امروز رفتی دم مغازه😑
لطفاً قلب سفید رو برام قرمز کنی گلم
دوراهی:بی تی اس رو ببینی و هیچی وسیله ازشون نداشته باشی یا کلی وسیله ازشون داشته باشی و نبینیشون؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جواب دوراهی:بی تی اس رو ببینم و هیچی وسیله ازشون نداشته باشم
عالی بود
🥰😘
بیتی اس رو ببینم اما ازسون وسیلع نداشتع باشم😊
😍😌