پارت پنجم
من و بونا مشغول به حرف زدن شدیم 🗣 تا اینکه رایونگ بهم زنگ زد📱 و گفت توی پارکینگ شرکته و داره میاد بالا و من هم گفتم بیاد اتاق گریم 🚶♀️.بعد اینکه رایونگ اومد پیش ما و روی صندلی سمت چپم نشست داشتیم حرف میزدیم ( راستی بونا صندلی سمت راست هانا نشسته) که مامانم اومد تو🚶♀️ و پشت سرش اون هفتا پسر اتو کشیده با همون استایل اومدن تو🚶♂️ و ما از روی صندلی هامون بلند شدیم و رو به مامانم واستادیم چون فکر می کردیم اونا گیریمورمون هستن.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
62 لایک
عااااااااااالی بود💝💝
چالش : تا حالا شده توی یه اشنایی از طرف مقابل خوشتون نیاد😐 و ازش بدتون بیاد بعد با هم دوست بشید😍؟
نه تا حالا همچین اتفاقی برام نیفتاده😊
خوب نبود😐😑😐😑☹😖
عالی نبود😑😐😑😐😑😖😖☹☹
فوق العاده بود 💜💜💜💜💜🖤🖤🖤🖤🖤💚💚💚💚💚🖤🖤🖤🖤🖤❤❤❤❤❤🖤🖤🖤🖤
پارت بعدی پیلززززز💞💞💞💞💜💜
پارت بعدی پلیز
اولش خیلی شک شدم 😶
خیلی ممنون نظر لطفت هست🥰
اتو کشیدع 😐😂💔
عالی پارت بعد
😂😂😅
خیلی خوب بود پارت بعدی پلیززز😍😍😍
💗💖
در حال برسیه
داستانت عالی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
ممنونم 💚🌱
در حال برسیه