پارت سوم لطفا حمایت کردن ازم یادتون نره(لایک👍 کامنت💬 فالو)
از زبان شما: بعد از حرف مامانم ما خیلی تو شک😨😬 رفتیم چون اون هیچ وقت ما رو این طور ناآگاه از هیچ چیزی نمی ذاشت حداقل همیشه چند تا سر نخ 🧵🧶بهتون میداد تا شما خودتون یکمی از موضوع رو متوجه بشین تا وقتی باهاش رو به رو شدین دهناتون باز نمونه😨❌ . مامانم از اتاق با یه خنده خیلی خاص رفت بیرون(از اون خنده ها که همیشه مامان ها میزنن😭) و ما سه تا هم به هم نگاه کردیم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
63 لایک
کامسامیدا💓
چالش:شما تا حالا موهاتون رو رنگ کردین؟
من تا حالا موهام رنگ نکردم ولی تو بچگی عاشق رنگ آبی و زرد بودم که موهامو اون رنگی کنم💛💙
خیلی کم می نویسی خیلی کم
عالی لطفا ادامه بده🌸🌷🥰
ممنونم که نظر دادی 🥰🙏
چشم حتما💎💫
داستانت خیلی قشنگ بود ولی این پارت رو خیلی کم نوشتی
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
باشه عزیزم از پارت های بعدی بیشتر مینویسم😇
پارت بعد هم سه روزه برسیه🙁