سلام به همگیاین قسمت همین الان ساعت 4:48 دقیقه بعد از ظهر نوشته شده توی این قسمت قرار سوپرایز بشید و همچنین نظرات فراموش نشه♥
آدرین گفت: مرینت ... مرینت ...لباسات رو نگاه کن...حالت خوبه؟ من گفتم آره فقط یکم درد دارم آدرین سریع گفت ? پلگ پنجه ها بیرون? بعد منو سریع توی بغلش گرفت و از برج به طرف پایین رفت منم اونو محکم گرفته بودم از زبان ادرین مرینت باز خونریزی کرده بود نباید به خودش فشار میاورد منم وقتی اونو بلندکردن بودم درد داشتم منم داشتم به خودم فشار میاوردم ولی سعی میکردم فشار روی خودم رو کم کنم اینبار زخمش در حدی نبود که من بتونم کمکش کنم از روی ساختمان ها سریع میدویم مستقیم رفتیم بیمارستان یه دکتر پیر اومد جلو و مارو به سمت یه اتاق راهنمایی کرد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
خیلی خوب بود مرسی. کار خوبی کردی رفتی چهار سال آینده. توصیفاتت هم خوب بوندند. وقتی وارد چهار سال اینده شدی خیلی خوب و خلاصه شرح اون موقع را دادی. مرحبا آینده ی درخشانی خواهی داشت
عالی❤❤❤
بیشتر ۲۰ قسمت بزار ??? و راستی من عاشق عاشق عاشق داستاناتم از اولین داستانی که از این نوشتی من تا الانش خوندم من تمام ابن داستاناتو خوندم دنبالت هم کردم❤❤❤❤??????????
دوستان درخواست ها برای ادامه داستان زیاده
ولی با توجه به اینکه مدارس در حال بازگشایی است و من و دوستم دبیرستانی هستیم واقعا ادامه دادن داستان برامون سخته و اگه درخواست ها ادامه پیدا کنه شاید شایددد تا ۲۵بنویسیم ولی بیشتر امکان پذیر نیست و اینکه ممنون که میخونید و راجب ادامه بهتون قول میدم ولی سعیم رو میکنم
سلام لطفا پارت بعد رو زودتر زودتر بزار رمانت عالیه
عالی بود و اگه میشه حداقل تا قسمت ۲۵ ادامه بده خیلی جذاب شده و رمانتیکش کن
نظر من درباره ی این قسمت:?نظر من درباره ی پایان این قسمت:?بازم جای حساس داستان تموم شد،ولی در کل خیلی خوب بی صبرانه منتظر قسمت بعدی
خیلی عالی مثل همیشه
دست درد نکنه
لطفا بعدیش رو زود تر بزار
وایییییییسسس بازم عالییییییی بود اما کاش قسمت هاش حداقل ۳۰ تا باشه ???????????????????????????????????????
باید میراکلس هارا ترکیب کنند تا مادر و پدر آدرین زنده شن