عشق مشروط (عشق ناتمام)پارت ۲ مرینت و آدرین

از زبان مرینت و بعد این حرف باگریه رفتم تو ماشین و از دانشگاه داشتم میرفتم خونه که یکدفعه وسط راه سرم گیچ رفت و چشمم سیاهی رفت و تصادف کردم از زبان آلیا من و دوستام میدونستیم که مرینت رفته خونه پس ماهم داشتیم میرفتیم که وسط راه یه ماشین تصادف کرده که ماشینشم مصل مرینت بود دیدیم که کلی آدم دورش بودند و آبولنس اومده بود رفتیم جلوتر دیدیم خوده مرینته

زود مرینت را بردیم بیمارستان و نگران بودیم سرش آسیب دیده بود از زبان مرینت چشم هام باز کردم دیدم روی تختم سرم درد میکرد یادم اومد تصادف کردم

از زبان آلیا رفتیم به ملا قات مرینت مرینت بهوش اومده بود بردیمش خونه از زبان مرینت سلام عمه از زبان عمه مرینت خوبی چرا سرت بسته هست خوبی😢😢😢😢 مرینت: عمه خوبم فقط یه تصادف کوچیکه😑😑😑 از زبان مینو وقتی آدرین اومد به شرکت خیلی اصبانی بود وهی میگفت.......... از زبان آدرین مینو آخه اون دختره چرا گفت آره بورسیه میدی.............

یعنی چی من که بورسیه همه رومیدم مینو :داداش انقدر اصبانی نباش حالا یه چیزی گفته راستی میخوام یه چیزی بگم لایلا نمزد کرده و توهم دعوتی آدرین+ چییی نمزد کرده ماتازه کات کردیم ولی زیاد مهم نیست 😐😐 از زبان‌مرینت

رفتم به گل فروشی یه مشتری اومده بود یه مرده خوشتیپ اسمش رو نمیدونستم از زبان مشتری سلا خانم من یه‌ گل میخوام راستی اسمتون اسم من لوکا هست مرینت+اسم من مرینته گل رز میخواید پایان 😇عشق مشرط(عشق ناتمام😇

✅💠خدانگهدار💠✅😍