قهرمان عجیبم

سلام سلاااامممم اومدم با یه داستان جدید ار میراکلس که شخصیت اصلیشم کسی جز دختری به اسم رزیتا که مثل داستان عشق نقاب دار خانندست و با همون جز عیات که لوکا کافینمون عشق زندگیشه و نهخواهری داره نه هم گروهی تنهایی میخونه و همه اهنگاشم سولو هستن بگذریم توی این قسمت فقط در باره رمان توضیح میدم

توی این داستان دختری به اسم رزیتا که توی داستان عشق نقاب دار هم هست عاشق پسری به اسم لوکا میشه. این دختر توی این داستان توی نیوز لند به دنیا اومده و بعد از معرو فیتش به فرلنسه پاریس محاجرت کرد و اونجا عاشق لوکا شد ولی توی

این راه عاشقی عده ای به رزیتا حسودی میکنن و سعی میکنن رزیتا رو از لوکا جدا کنن و اومنا رو از هم دل سرد کنن ولی موفق نمیشن تا اینکه یه روزموفق میشن لوکا از پاریس خیلی بی خبر و بدون خدا حافظی میزاره میره و رزیتا هم برمیگرده نیوز لند و از همون جا شب و روز از اشنا هاش توی کشورای مختلف امار مییگره که لوکا کجاست و بالا خره لوکارو پیدامیکنه و اون بخواطر اینکه اخرین بار لوکا مپهاشو نوازش کرد موهاشو کوتاه میکنه و رنگشون رو صورتی میکنه و توی سن ۱۹ سالگی میفهمت لوکا دقیقا کجاست و میفهمه توی سئول و توی کره ی جنوبی توی مدرسهی چیان سو تحصیل میکنه و رزیتا هم با نام جدید که اونو به اسم نیشیمیا چان سیزوکی خواهند شناخت وارد

اون مدرسه درس میخونه و از دست سرنوشت لوکا هم کلاسیش میشه.

و متسفانه دوباره یه دشمن جدید پیدا میکنه و اون دختر هم تو نبود رزیتا یا همون نیشیمیا سعی داشت به لوکا نزدیک شه ولی اوکا محلش نمیداد

عکس بالا عکس نیشیمیا یا رزیتا با موهای صورتی و مقداری بلند هست توی پارت بعد عکسش رو با موهای کوتاه و قهوه ای میزارم

اینم عکس رزیتا با موهای کوتاه و قهوه ای و توی راه عاشقیش رز کوچک ما به ماجرا هایی بر میخوره.........