
این قسمت هفتم هستش و کمی ناراحت کننده هستش اگه قسمت های قبلی رو نرفتید حتما بروید و در آنها شرکت کنید که از موضوع داستان با خبر شوید
این قسمت رو مثل قسمت قبلی با یکی از بهترین دوستانم نوشتم♥ اینجا رو از چشم مرینت میبینیم
من داشتم به حالت اولیم برمیگشتم و آدرینم که تغییر شکل خوبی نداشت ? ههمون موقع بود که گوشواره های من به صدا درمیاد فقط 4 دقیقه وقت داشتم تا به حالت اولیه برگردم? آدرین هم که نمیتونست از پنجه برندش استفاده کنه چون پلگ چیزی نخورده بود?
من با مایورا و گربه سیاه با ارباب شرارت داشت میجنگید همون موقع بود که مایورا شرورع به سرفه کردن کرد منم از فرصت استفاده کردم و سریع اونو گرفتم ولی تا اومدم معجزه گر مایورا رو بردارم چشمم به ارباب شرارت افتاد که گربه سیاه رو گرفته بود? ارباب شرارت گفت : به نظر کار راحتی میاد اگه معجزه گر مایورا رو برداری منم معجزه گر آدرین رو میگیرم و بعد از سه دقیقه دیگه تو هم به حالت عادیت برمیگردی و به یه دختر خیلی معمولی تبدیل میشی? و دیگه کار من خیلی راحت تر هستش و بعدشم که معجزه گر مایورا رو ازت خیلی راحت پس میگیرم ?
تو همونطور که داشتی با نگرانی فکر میکردی یهو دستو پات شل میشه و مایورا از فرصت استفاده میکنه و خودش رو آزاد میکنه و تورور محکم میکبونه به دیوار آدرین یهو داد میزنه نههه?? تو که درحال مقاومت بودی یهو چشمات به آدرین میوفته که ارباب شرارت داره معجزه گرش رو برمیداره ?تو سریع خودت رو از دست مایورا نجات میدی و تا میای به کمک آدرین بری مایورا میگیرتت و معجزه گرت رو برمیداره و همینجور روی زمین نگهت میداره وقتی که به بالا نگاه میکنی معجزه گر تو و آدرین دست ارباب شرارت هستش و ارباب شرارت میگه پس تمام مدت مرینت دوپن چنگ کفشدوزک بوده پس بگو چرا هروت که خواستم شرورت کنم قسر درفتی ? مایورا تو و آدرین رو میگیره و توی یکی از اتاقای اون پایین زندانی میکنه!! هرچی سعی میکنید فرار کنید نمیتوانید?
من و آدرین داشتیم سعی میکردیم که یک راه فرار پیدا کنیم همونطور که داشتم به اینور و اونور نگاه میکردم یه درد خیلی عجیبی توی بدنم احساس کردم و همه جا برای یهو سیاه شد و دیگه چیزی ندیدم
بقیه داستان از چشم آدرین
یهو چشمم به مرینت افتاده همجوری روی زمین افتاده ? رفتم طرفش رنگش پریده بود هی صداش زدی ولی اصلا هیچ تکونی نخورد حتی نفس هم نمیکشید
بعد سعی کردم نفس مصنوعی بهش بدم و احیاش کنم سخت بود چون تا حالا انجام نداده بودم حدود دو دقیقه این کارو کردم اما نشد?
هرکاری که کردم بیدار نشد خیلی ناراحت شدم در حدی که دیگه گریم گرفته بود? هی مرینت رو صدا میزدی ولی اصلا جواب نمیداد و اصلا تکون نمیخورد
دوستان شرمنده که سر تیکه های هیجانی داستان کات میدم برای اینه که بطونم قسمت بعدی رو با مفهوم تر درست کنم از همگی سپاس گذارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبن🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
گلم به نظرم واقعا استعداد بالایی توی نویسندگی داری و همینطور ذهن خیلی خلاقی تمام پارت هات فوق العاده بودن ^_^
خیلی عالی من عاشق داستاناتم همه رو خوندم به ترتیب همه رو خوندم همه همه❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤?????????
سلام
من داستانای شما رو خیلی دوست دارم❤❤ و البته عاشق انیمیشنش? هستم خواهشا هر چه زود تر قسمت 8 هم آپدیت کنید واقعا داستان هاتون عالیه و خیلی ممنونم???
دوستان خود نویسنده هستم ممنون از نظرات همگی و درخواست هایی که شده رو حتما توی داستان تاثیر میدم نمیتونستم برای همه پاسخ بنویسم برای همین اینجا مینویسم
از همیگی ممنونم ♥
بگو قسمت دوم کجاست??
چجوری میتونم پروفایلت رو پیدا کنمم??
اونجوری که قبلا گفتی نمیشه اخع?
خیلی کار بدی میکنی که جاهای هیجانی کات میکنی ولی داستان خوبه و ممنون
یعنی چی میشه ? لطفا زود به زود بذار ?
سلام بهار جان.?من امروز خوندن داستانتو تموم کردم. بنظرم مهارت خیلی زیادی توی داستان نویسی داری. اگر از کلاس های آموزشی استفاده کنی مطمئناً خیلی در این زمینه موفق میشی. فقط یک انتقاد کوچیک از کارت دارم اون هم اینه که به جزئیات داستانت کم پرداختی اگر براشون بیشتر وقت بزاری مطمئناً بازخورد خیلی بهتری دریافت میکنی.
وای توروخدا زودتر پارت 8 رو بزار
مرسی واقعا عالیه??????
سلام..داستانتون خیلی قشنگه
فقط وقتی دارین از زبان دانای کل حرف میزنین بهتره جوری حرف نزنید که ادم گمراه بشه مثلا من فکر کردم یکی از شخصیتا داره حرف میزنه اما بعد یکم خوندم متوجه شدم که دانای کله
دانای کل جزو شخصیت ها نیست پس باید اسم شخصیت ها رو بگه
اینطوری بهتره:)
منتظر قسمت بعدیم:)