آوریل

ژانر:کمدی،رمانتیک درباره داستان: ایپریل یه دختر 17 ساله است که توی واشنگتن سیتی با مادر مادربزرگ و پدربزرگ مادریش زندگی می کنه پدرش 2 سال قبل از مادرش طلاق گرفت ایپریل یه دوست صمیمی به اسم شانا داره ایپریل دختر مهربونم،باهوش،رمانتیک و بانمکیه ولی ساده لوح نیست ایپریل عاشق فیلم های رمانتیک ه

ایپریل همچنان داره خواب یه پسر خوشتیپ رو میبینه و اصلاً دلش نمی خواد از خواب بیدار شه اما از هیجان از تخت میفته پایین ایپریل:اخ! اخه کیو اینطوری از خواب ناز بیدار می کنن.خدایا اگه تو بیداری یه پسر خوشتیپ نصیبم نمی کنی حداقل بزار تو خواب یه پسر خوشتیپ نصیبم بشه اه ? مامان: ایپریل بازم داری خواب یه پسر خوشتیپ میبینی ?? ایپریل: مامان ?مامان:چیه؟? ایپریل:هیچی?? مامان: ایپریل سریع حاضر شو ? ایپریل با سرعت هرچه تمام حاضر میشه و از پله ها میدوه پایین ایپریل:مامان شاهکار هنری خلق کردی ها?? مامان:جدی من فکر نمی کردم ساندویچ اثر هنری باشه ???? ایپریل:مامان جون بیخیال? خداحافظ ?توی راه مدرسه ایپریل فقط داشت به پسر تو خوابش فکر می کرد پسره چه شکلی باشه؟(امتیاز ها مساوی)

ایپریل میشینه سر جاش و تمام بچه ها رو نگاه می کنه که چشمش به پسری که تو ردیف اخر روی اخرین میز نشسته بود افتاد دقیقا شبیه همون پسری بود که دیده بود پسر هم روش رو می‌کنه سمت ایپریل واکنش ایپریل چیه؟

∆©®زنگ میخوره و ایپریل میره خونه در رو که باز می‌کنه یه بوی عجیبی میاد ایپریل از عصبانیت سرش رو میکوبه به در بوی ناهاری بود که مامانش درست کرده بود از همون ناهار های عجیب غریب مامانش بود ایپریل:ای خدا باز همون سوپ میگوی عجیب و غریبه که معلوم نیست توش چیه?مادر بزرگ:درست میگی عزیزم البته همراه سالاد تخم مرغ من? ایپریل:فکر کنم فقط سالاد بخورم.برم لباسام رو عوض کنم سر میز پدربزرگ: ایپریل بگو ببینم دوست پسری چیزی پیدا نکردی؟ ایپریل داشت غذا می‌خورد که با حرف پدر بزرگ غذا پرید تو گلوش و مادر و مادربزرگ هر دو پریدن سمت پارچ آب تا به ایپریل اب بدن که خفه نشه وقتی اب رو دادن به ایپریل پدر بزرگ گفت:نکنه کسی رو بوسیدی؟ ایپریل کل اب رو تف کرد بیرون گفت:بابا جون (ایپریل به پدر بزرگش میگه بابا جون و به مادر بزرگش میگه ماما جون) حرف ایپریل رو ادامه بده

∆©®میری می‌خوابی صبح روز بعد سر کلاس نشستی که معلم میاد حضور و غیاب می‌کنه میگه همه حاضران اما پسر اخری اینجا نیست واکنشت چیه؟

∆©®فکر نکنم اون میز اخر از اولین روز خالی بود ایپریل واکنشش چیه؟

∆©®نوا بارونیه ایپریل داره با تمام سرعت میدوه که لیز میخوره و محکم با سر میخوره به یه درخت و بیهوش میشه وقتی بهوش میاد دوباره همون پسره که تو خواب بود رو میبینه واکنش ایپریل چیه؟

∆من دنیل ام © ببخشید ولی من عزرائیل نیستم بعدشم کسی به خاطر برخورد به یه درخت نمی میره من دنیل ام®نه نگران نباش جهنم نمیری اخه نمردی من دنیل ام ∆©®دنیل:بهتره دیگه بری خونه ات ? ایپریل:چشم قربان مگه تو رییس منی هر وقت بخوام میرم خونه. ایپریل میره خونه در رو که باز می‌کنه مادر بزرگ داره اشپزی می‌کنه و میگه: سلام عزیزکم برو لباست رو عوض کن غذا کم کم داره حاضر میشه. ایپریل:غذا چیه ؟ مادر بزرگ: غذایی چینی اونم دو نوع چون من و تو امروز تنهایم مامانت که رفته مصاحبه کاری پدر بزرگت هم برای دو روز رفته سفر کاری ?? ایپریل میره و لباساش رو عوض می‌کنه و میاد سر میز مادربزرگ: ایپریل عزیزم من و بابا جون داریم میریم کالیفرنیا تا اونجا زندگی کنیم واکنش ایپریل چیه؟

∆خب عزیزم ما که نمی تونیم همیشه پیش شما باشیم © نمیشه عزیزکم ® لطفاً گریه نکن ∆©® ایپریل از خونه میره بیرون روی پل میشینه و گریه می کنه دنیل میاد اونجا دنیل:بامن بیا. ایپریل:چرا؟ دنیل:خطر بزرگی تو رو تحدید می‌کنه و اگه پیش خانوادت بمونی به اونا هم صدمه میزنی واکنش ایپریل چیه؟

∆تو راه برات تعریف می کنم ©خوبه تو راه همه چیز رو برات تعریف می کنم ®پس به زور می برمت ∆©® دنیل: وقتی تو به دنیا اومدی یه ساحره برای یه خاندان پیش گویی کرد که دختری بدنیا اومده که باعث مرگ کل خاندانشون میشه ولی اگه قبل از 18 سالگی تو رو بکشن خاندانشون ادامه پیدا می‌کنه اما اونا نتونستن تو رو پیدا کنن چون اونا از کانادا میان و سالیان سال طول کشید تا تو رو پیدا کنن ولی الان تو رو پیدا کردن پس من هم اومدم تا تو رو با خودم ببرم واکنش ایپریل...

∆خب نه دقیقا اما میدونستن تو تو خطری ©نه دقیقا∆©® بعد میرسیم به یه عمارت که خیلی بزرگه دنیل: ببریدش تو اتاقش النا،چلسی برید پیش ایپریل. ایپریل رو میبرم تو یه اتاق النا: خانوم خواب خوبی داشته باشید. و باز هم ایپریل خواب دنیل رو دید و اصلاً دلش نمی خواست از خواب پاشه که از تخت میفته پایین دنیل با کلی نگهبان میاد تو اتاق و میبینه ایپریل رو زمینه ایپریل: ببخشید دنیل خواب خوبی دیدم و افتادم. دنیل و نگهبان ها میخندن همینطور چلسی و دستشون رو جلوی چشم هاشون گرفتن بعد به ایپریل به خودش نگاه می کنم یه لباس خواب کوتاه تا زیر زانو پوشیده که بالاش تاپه واکنش ایپریل....