ببخشید دیر شد اخه نمیدونستم چی بنویسم
بن دستت رو میگیره و میگه:«میای بریم.» سی سی:«کجا؟» بن:«این یه رازه.» سی سی:«اره.» بن دست ایپریل رو گرفت و رفتن یه جای قشنگ بن گفت:«وقتی بچه بودم با مادرم میومدم اینجا.» سی سی:«چه جای قشنگی میدونی الان فکرم مشغوله به نظرت تو تقدیر من اسم کی نوشته شده؟» بن:«اگه از من بپرسی میگم من.» خندم گرفت گفتم:«خودخواه.»و زدم به شون اش گفت:«اره خبدما اینیم.»
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
پاسخ نامه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (9)