مروارید سبز درون من پارت ۵/=⛓

سیلام سلام سیلام🍓🚗⛓

وقتی چشام و باز کردم دیدم بیمارستان منفجر شده اولش فکر کردم مردم ولی وقتی بشگون گرفتم خودمو دیدم نه انگار زندم بلند شدم دیدم از زیر لباسم داره نور سبز میاد که چشمک میزنه اومدم بیرون از بیمارستان پلیس اورژانس و جیمین تهیونگ جین جونگ کوک شوگا و بقیه وایساده بودن منم که کلا وعضم خوب نبود شلوار تا نصفه پاره بود لباسمم که کلا هیچی رفتم از کنارشون رد شدم ومثل اینکه باز داشت شدم €اهم اهم چی گفتم بهت کیوت؟ &ام هیچی اره تهیونگ ^)جین=) ^چرا رفتی مگه نگفته بودیم نرو =حتما باید چهار چشمی مراقبت باشیم &میشه ببخشید منو €نه حالا هم برو یه پتو از اورژانس بگیر خودتو بپوشون تو فکر جیمین) رفت منم به بچه ها گفتم که باید مراقبش باشیم کار دست خودش میده &رفتم پتو گرفتم ولی یهو یادم افتاد بهتر برم اینا اعصاب ندارن کار دستم میدن(البته خودت کاری کردی که اعصاب نداشته باشن)&هیچی نگو تو که کلا میخوام بکشمت )اوکی بکش منو)&عجب رویی داره &ولش کردم به فرار ادامه دادم ولی مثل اینکه امروز شانس ندارم همینجوری زیر زیرکی میرفتم یهو خودم به یکی معذرت خواهی کردم ادامه دارم یهو گفت شوگا:کوچولو کجا میری &چطور جرئت می کنی به به به شوگا!! میشه نگی دارم فرار می کنم لطفا شوکولاتم لطفا شوگا:نه نه نمیشه جیمین این کوچولو میخواست فرار کنه 😌 &🤒بوخودا دروغ میگه جیمین ببین به من میخوره فرار کنم +همه :اره چجورم €گرفتم بردمش تو ماشین گفتم یه بار دیگه فرار کنی کار دستت میدم &مثلا چه کاری ؟؟ €ای خدا لطفا لطفا پاتو بر دار میخوام درو ببندم &نه (یهو اومد سمتم ترسیدم رفتم عقب ) €حالا بهتر شد ممنون (درو بستم رفتم سمت بچه ها ) &این دیگه کیه !!(از تو لباسم هنوز هم داشت نور میومد اومدم دست بزنم بهش یکی تق زد به شیشه) یه نگاهی کردم به شیشه یه دختر وایسادی بود به تقریبا موهای مرتب ولی لباسش بیش از حد باز بود مطمئنم من از اینا بپوشم خودم درش میارم چون اینا گیر میدن اونم به چه دلیلی دلیلی که سوفیا وایسا ببینم سوفیا کجاس سوفیا

خواستم درو باز کنم دختر درو کند منو کشید بیرون رز#) #بیا بیرون ببینم &آی دردم اومد #لباستو بده کنار &چی عمرا #ندی خودم میدم کنار ها &باشه باشه (لباسمو دکمشو باز کردم سنگ وسط قفسه سینم بود دیدم بچه ها دارن میان این سمتی دکمه هارو بستم €چیکار می کنید! &هیچی این #به تو هیچ ربطی نداره تو با من میای &چی نه واسه چی # میگم بیا شماها دوستاشید؟ +اره #شماها همینجا میمونید من بعد ۲ ساعت به شما ها زنگ میزنم یه آدرس بهتون میدم میاید اونجا +چی نه نمیزاریم ببریدش &چیکار می کنی نمیخوام راستی از کی تاحالا آدما هم بال دارن #از موقعی که تو شروع کردی به حرف زدن &اها یعنی حرف نزنم #درست فهمیدی کیوت &اها

منو گذاشت زمین البته زمین نبود بالکن بود فکر کنم حالا ولی چرا خونش مشکیه #ببین اینجا بشین العا میام &اها باشه #این لباس رو بپوش &اما این خیلی بازه عمرا #بپوشش|: &باشه (پوشیدمش ولی خیلی خجالت آور بود تو آینه به خودم نگاه کردم دیدم سرخ سرخم رفتم بیرون از اتاقش دیدم آهنگ hi boy البته متنش بود پلی کرد فکر کنم از بلک پینکه انتقامجویی داشت میخووند تقریبا اینجوری انجیسو اوسا یه کاک شیک سو هات هات اهواهو تقریبا اینجوری بود البته چرا انقدر قاطی پاتی شد😄یهو یه نگاه به من کرد #چقدر بهت میاد &نمیدونم چی بگم همینجوری سرمو پایین انداختم ولی چرا باید همچین لباسی بپوشم !!!

اصلا هم اینطور نیست شما اینجور فکر کردید به من چخ ب 🙄⛓🌈(:

بنظرتون چی میشه !!؟🌻🌌 ۱:سنگ رو میخواد؟ ۲_میخواد کمکش کنه ؟ کدوم؟؟

تموم شد دیگه اره 😁🏯💕اره