عشق دردناک لیدی و کت 2

یهو ..... در باز شد چون کتاب خونه تاریک بود یکی پرسید کسی اینجاست ؟ * اره ... بلند شدم و دست ادرین هم گرفتم تا بلند بشه # ممنون * ☺ # ی نگاه به مرینت کردم و یه لبخند زیبا زدم * فهمیدم ادرین نگام میکنه .... نگاهش کردم از لبخدایی که ادم توش غرق میشه رو زد .... احساس کردم قرمز شدم ... وقتی به در نگاه کردم فهمیدم الیا بود که اومد درو باز کرد ....

از زبون الیا : وقتی درو باز کردم و چراغا رو روشن کردم دیدم مرینتو ادرین همو بغل کردن و به هم نزدیکن و بعد مثل کسایی که هیچی ندیدن بلند گفتم کسی اینجات ؟ که مرینتو ادرین اومدن بیرون .... ( & علامت الیا ) & سلام بچه ها *# سلام الیا * خوبی & اره تو خوبی * خوبم ممنون & ادرین تو چی خوبی # اوهوم ممنون ..... بعد از 1 دقیقه نینو اومد ....

( علامت نینو @ ) @ سلام رفیق ، سلام دخترا &#* سلام # سر کلاس همو میبینیم فعلا و با نینو رفتم & اهای مرینت خانم با ادرین اونم تنها توی کتابخونه چی کار میکردی تازه تاریک تو بغل هم 😂 * وا الیا نفس بگیر (* براش توضیح دادم فقط نگفتم منو ادرین اتفاقی همو بوسیدیم ) ....

از زبون ادرین : ( بعد از مدرسه ) ....

رفتم خونه و به ناتالی سلام کردم ... خواستم برم تو اتاقم ناتالی گفت ادرین پدرت تو اتاقشون منتظرت هستن .... ممنون ناتالی .... در زدم و وارد اتاق شدم .... سلام پدر با من کاری داشتید ؟ ..... گابریل :سلام اره بیا تو و بشین ..... رفتم و نشستم و گفتم چیزی شده ؟ ..... گابریل: دو هفته دیگه شو مدلینگ هست و همه هستن و تو هم جزو مدل ها هستی ... باید به اون دختره مرینت دوپن چنگ بگی که برات ی کت و شلوار طراحی کنه و بیاره تا من ببینم ... اگر تاییدش کردم همونو برات میدوزه و تو میپوشی واسه شو ...

بله پدر وقتی رفتم تو اتاقم باهاش تماس میگیرم .... گابریل : خوبه و منم از پدر و مادرش اجازه میگیرم # باشه پس فعلا .... رفتم تو اتاقم و شماره مرینت رو گرفتم .... جواب داد .... ( بچه ها نرفتیم از زبون مرینت چون مرینت کار خاصی نکرده و فقط رفته خونه و خوابیده ) الووو... * بله ؟ 😴# مرینت ؟!😐( * تا فهمیدم ادرینه از تخت پریدمو گفتم ) * اوه سلام ادرین خوبی # سلام به خوبیت تو چطوری ؟ خواب بودی؟ * منم خوبم اوه اره خیلی خسته بودم کاری داشتی ؟# اره باید حضوری بهت بگم * چرا چیزی شده # ن چیز خاصی نیست فقط باید باهات حرف بزنم * اوکی باشه پس رو پلی که اندره هست ساعت 4 میبینمت # باشه پس فعلا میبینمت ...

بچه ها نمیدونم کجا بودم پس همینجا کات میکنم تا وقتی ک منتشر بشه ادامه رو طولانی تر و جذاب تر میذارم ❤

ممنونم از کسایی که رمانمو خوندن و کامت و لایک گذاشتن عاشقتونم ❤❤❤💜💓💕💞💖

.....

تستچی جان لطفا زود منتشر کن 💖❤💜