10 اسلاید صحیح/غلط توسط: yas انتشار: 4 سال پیش 494 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
صلام کیوتا یاس هستم و این اولین تست من هست 😉 داستان من عاشقانه و غمگین هست و البته ادامه ی فصل 3 لیدی باگ
از زبون مرینت : دو روزی میگذره که من نگهبان معجزه گرا شدم و تو این دو روز اتفاق خاصی نیوفتاد
😥😥😥
از زبون تیکی : مرینت از وقتی ک نگهبان شده خیلی ناراحت هست ولی نشون نمیده و حتی به من هم چیزی نمیگه و از این میترسه که نکنه از پس این مسئولیت بر نیاد
از زبون مرینت : وقتی میبینم ادرین کنار کاگامی راحته و لبخند رو لبش میاد و از این وضعیتش راضی هست منم تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم ، همین که خوشحاله برام کافیه ☺
از زبون ادرین : دو روزه که لیدی باگ نگهبان شده و وقتی میاد برای شکست دادن شرور حالش رو به راه نیست من متوجه حالش میشم اما اون به روز نمیده وقتی میبینم ناراحته منم انگار دنیا رو سرم خراب میشه 😥
خیلی مظوم شده و حتی دیگه به شوخی هام هم نمیخنده وقتی ازش میپرسم چیزی شده میگه نه همه چیز عالیه و من حالم خوبه وقتی اینطوری حرف میزه دیونه میشم😭
و این کاگامی هم مثل کَنه بهم میچسبه و منم متنفرم 😒
از زبون الیا : دو روزه ک مرینت حالش خوب نیست و صبا حتی زود تر از همه میاد مدرسه و میره تو کتاب خونه و کتاب میخونه ....
خیلی نگرانشم و از همه مهم تر دیگه جلو ادرین به لکنت نمیوفته ...
از این که جلو ادرین لکنت نمیگره و دیگه ازش تعریف نمیکنه و رویا پردازی نمیکنه فهمیدم که قید ادرینو زده ...... و همه این ها فقطو فقط بخاطر دختر ژاپنی اون کاگامه 😡😤
از زبون ادرین : دیشب اصلا نتونستم بخوابم همش فکر لیدی بودم که حالش خوبه یا نه .... تو فکر بودم که دیدم هوا روشن شده نگاه ساعت کردم دیدم هنوز نیم ساعت مونده تا مدرسه شروع بشه رفتم پایین صبحانه رو خوردم و رفتم سمت مدرسه تو راه .....
تو راه مرینتو دیدم تو خودش بود و داشت به سمت مدرسه میرفت هر چی صداش زدم متوجه نشد تا این که به مدرسه رسیدم رفتم داخل ک مرینت هم رسید رفتم جلو و سلام کردم ( علامت ادرین # و علامت مرینت* ) # سلام مرینت خوبی * سلام ادرین خوبم ممنون ( اره جون عمت 😒) # واسه امتحان خوندی ( الکی گفتم که یکم سر به سرش بذارم ) * امروز که امتحان نداریم # اهان 😐( # حواسش جمع بودا )
* عامممم ... من دارم میرم کتاب خونه تو هم میای ؟ # باشه ( # دقت نکرده بودم مرینت تا منو میدید لکنت میگرفت اما امروز بدون لکنت و ریلکس باهام حرف زد ) داشتیم میرفتیم باهم تو کتاب خونه وقتی وارد شدیم در بسته شد و برقای کتاب خونه رفت ( توجه الان کسی تو مدرسه غیر از مرینت و ادرین و اقای داماکلیز نیست ، اقای داماکلیزم رفته دم مدرسه تا وقتی دانش اموزان میان نظارت کنه ) من از تاریکی خیلی میترسم سریع پریدم تو بغل مرینت ، اول مرینت تعجب کرد اما بعدش اونم بغلم کرد که ترسم برطرف شه * نترس تاریکی که ترس نداره 😊☺ # اما من میترسم * باشه خیلوخب #😐😑☺😍 تا اومدم یه چیزی بگم یه گرمی رو روی لبم حس کردم .....
از زبون مرینت : تا اومدم سرم رو به طرف ادرین ببرم و یه چیزی بگم یه گرمایی رو روی لبم حس کردم اون لحظه بهترین حس دنیا رو داشتم ☺😍
از زبون ادرین : اون لحظه بهترین لحظه ای بود که داشتم 😍 تا این که متوجه شدم منو مرینت همو ب* و*س*ی*د*ی*م 😍...
از هم جدا شدیم و از هم معذرت خواهی کردیم * ببخشید اصلا متوجه نشدم # معذرت میخوام منم متوجه نشدم اون لحظه خیلی حس خوبی رو داشتم ( ای وای ادرین گند زدی سریع جلو دهنمو گرفتم ) # ببخشید منظوری نداشتم که یهو ......
خب خب خب اینم از پارت اول اومیدوارم خوشتون اومده باشه 💖
لایک و کامت فراموش نشه و اگر سوالی داشتید در خدمتم عزیزان 😊😊💖
تستچی جان لطفا تستمو قبول کن و زود منتشر کن
مرصی😍💖💖💖
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
خیلی عالی بود
خخخخخخیییلللییی عععاااللیی بود
سلام دوستان من پارت 2 رو نوشتم الان 5 روزه تو برسیه😥
خیلی عالی بود
پارت 2 تو برسیه و پارت 3 رو امشب مینویسم
عالی بود لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار😘😘
خیلی خوب بود آفرین 😄♥️
از این به بعد بلند ترش کن
داستان تو از سرنوشت پاریس هم بهتره
عالی فقط یکم کمدیش کن
مثلا یهو جای حیایش تبلیغات بزار
بی صبرانه منتظر بعدیم.
ولی حالا حالاها کشف هویت نکن😊