
سلام برا همه ی نعنا هام☘💚 من اومدم با پارت چهار بعد از یه سال😐😂 مطمئنم دارین فحشم میدین. خب دیگه معطل نمیکنم میرم سراغ داستان.
بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه دیدن برنامه رقص😂، صدای در اومدن. اعضا بودن. بدون معطلی در و باز کردم. سلام سلام سلام اومدن تو. اما این دفعه هوسوک هیونگ نگفت:برید کنار خورشید خونه اومد، خونه چقد بدون من تاریک بود😐🙄. کاملا عین یونگی مشکوک میزد. نامجون و ته خریدارو تو آشپزخونه گذاشتن و جین هیونگ شروع به درست کردن شام کرد. نامجونم اومد پرت شد رو مبل. خیلی خسته بود( انگار واقعا دارم به این پی میبرم که نامجون پدر خونس😂) جیمین که کانال تلویزیونو عوض کرد و با یه بستنی نشست نگاه کردن. تهیونگم که کنار جیمین داشتن سریال میدیدن.و اما این وسط جای دو نفر خالیه... یونگی و هوسوک... چقد پچ پچ میکنن در گوش هم. داشتم همینجوری فک میکردم که تهیونگ گفت: وای این پسره بخاطر این که دختره رو دوست داشت کشته شد... بدبخت😕و صدای هق هق جیمین و دختره که لا به لای صدای تهیونگ میومد. راس میگن جیمین هیمن که کسی گریه میکنه گریش میگیره😂😂
خلاصه شام خوردیم و تموم شد و جین هیونگ شروع کرد:وااااای از صب تا حالا دارم عین اسب کار میکنم هیچ کدوم از شما یه کمک بهم نمیرسونید این از جیمین که راه میره کرم میریزه داد همه رو در میاره. جیمین:😐.اون از تهیونگ که معلوم نیست چیکار میکنه انقد مرموز میزنه.تهیونگ:😁. اون....&من میشورم. همه نگاها برگشت سمت نامجون.€قربون دستت اون دفعه که ظرف شستی ماهیتابه رو قور کردی سه تا از بشقابای مورد علاقمم شکستی. ¢بابا دعوا نکنید من و هوسوک میشوریم. و همه ی نگاه ها به سمت یونگی برگشت😂(همانا که بازگشت همه به سمت اوست😂😂)€خب اینم از ظرفا شبتون خوش عزیزانم . و جین به سمت اتاقش رفت که بخوابه😐.چشمم افتاد به نامجونی که تو شوک بود. آروم پرسیدم چی شده؟ گفت:جین نمیدونه علاوه بر اون سه تا بشقاب و ماهیتابه دوتا لیوانم شکستم😬.
نامجون.... که رحمت خدا بر او باد😂😂😂. مسواکمو زدم و تو تختم دراز کشیدم. برش زمانی»»از زبون ا/ت:با افتادن ساعت دیجیتالی از روی میز عسلی و شکستنش از خواب پریدم. آفتاب تو تخم چشام بود وجنی تو حموم. یادم رفته بود امروز تعطیله. پس چرا ساعت وامونده زنگ میزنه. اه.+اااااا/تتتتتتتتتتت.ا/تتتتتتتتتتت.-چیههههههه. +حوله منو بییییاااارررررر. -خوووووووووو. حوله که بردم با باز کردن در جیغ بلندی کشید.+یا مادر مقدس. ا/ت خودتی؟ -نه همزادمه. خودمم دیگه😐. +چقد صبح ها وحشتناکی. اینو گفت و عین اسب آبی خندید. -هه هه هه. مطمئنی دیشب تو دبه خیارشور نخوابیدی؟ 🙄. یه لیوان قهوه برای خودم و جنی درست کردم. بعد از خوردن قهوه به اتاقم رفتم تا لباس بپوشم و برم بیرون... راستش میخاستم برای خودم کار پیدا کنم. یه شلوارک لی و یه تیشرت قرمز پوشیدم. موهامو شونه کردم و آرایش کم رنگی کردم.
از اتاق که بیرون اومدم، جنی منو دید. +واو چ جذاب شدی. منم یه چشم و ابرو به سبک شتری براش رفتم+نظرم عوض شد😬😂😂😂. بعد از نیم ساعت خندیدن اومدم گوشیمو بردارم که برم بیرون که... دیدم اصلا گوشی ندارم😕. +حالا بگو کجا میخوای بری. -حقیقتش... میخوام برم برای خودم کار پیدا کنم. +کاااار؟تو اگه بری سرکار سرکار کجا بره؟ -😐🤨. +دوباره از اوناس که میری توی کار بعد یهو پشیمون میشی گند میزنی ب همه چی.من تورو نشناسم که جنی نیستم😐. چشم قره ایی بهش رفتم و اومدم از تو جا کفشی کفش بردارم. یه کتونی سفید پوشیدم. +حالا کجا میخوای بری؟ -چند روز پیش دیدم رستوران تو پاساژ به گارسون احتیاج داره... +میخوای بری گارسون شی؟ -آره چرا که نه. +زیر دست یکی باشی؟ +آره مگه چی میشه. +دیوونه شدی؟ +آر😐... اههه تو اصن چیکار داری. برم ببینم میتونم جایی و پیدا کنم یا نه.
با جنی خداحافظی کردم و از خونه بیرون اومدم. هوا گرم بود و نسیم خوبی میزد. تصمیم گرفتم پیاده تا پاساژ برم. برش زمانی»»به پاساژ رسیدم و به سمت رستوران رفتم. تو راهرو پاساژ، وقتی داشتم رد میشدم، یه پسره پاشو جلو آورد منم پام به پاش گیر کرد و با زانو زمین خوردم. پسره گفت:این شکلی جذاب تری و با رفیقش خندیدن. منم بلند شدم و گلوی پسره رو گرفتم و فشار دادم. صورتش داشت قرمز میشد و دوستشم هیچ کاری نمیتونست بکنه. -یکبار دیگه بجز من این حرکت احمقانه رو روی یه دختر دیگه بزنی همینجا خفت میکنم و چالت میکنم. (چون گلوشو گرفته بودم نمیتونست حرف بزنه و فقط سرشو تکون داد) منم با عصبانیت پرتش کردم زمین و لباسامو تکون دادم. یه نفس عمیق کشید. میتونستم حسش کنم که داشت گلوشو مالش میداد. وارد رستوران شدم و از یه گارسون دیگه آدرس دفتر مدیر رستوران رو گرفتم. در دفتر رو باز کردم...
خب خب گایز این پارت یکم خشن بود ولی مثل اینکه ا/ت دختر کونگ فو کاره ها😌. امیدوارم لذت برده باشید. 😘😘😘😘😘 کامنت فراموش نشه کیوتیاااااااا🤩🤩🤩🤩 دوستون دارم💜💜💜💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
خیلی خووووببببب بببووووددددد.
به بقیه پیشنهاد میکنم قسمت های قبلی و بخونن و بقیه پارت هارم دنبال کنن.
واقعا قشنگه❤❤❤❤❤
😍💜
عالییییییی پارت بعددلطفا🤗
عالی ❤️