جعبه عشق آدرین 1

سلام این اولین تست منه امید وارم خوشتون بیاد

داستان از خونه ادرین شروع میشه از زبان راوی:گابریل و ناتالی داشتن در باره اینکه ادرین بعضی اوقات بخوصوص موقع های شرور شدن یک فرد از خونه غیبش می زنه حرف می زدن،

از زبان گابریل :من میخواستم ادرین رو برای همیشه تو خونه زندانی کنم و دیگه هیچ وقت نزارم بیرون بره و در ضمنن به ناتالی بگم بره و تو اتاق ادرین باشه و تمام حواسش به اون باشه البته ناتالی یا محافظ ادرین

ازبان راوی : وقتی گابریل فکرشو به ناتالی گفت ناتالی مخالفت کرد و گفتکه اگر اینجوری باشه ممکن ادرین کار هایی که قبلا می کرده رو نکنه و بد تر از اون خیلی ناراحت بشه ، من فکر دیگه ای دارم

از زبان ناتالی : من به گابریل گفتم که باید تو اتاق ادرین و تمام خونه دوربین بزاریم اینجوری هم اون ناراحت نمی شه هم اینکه می تونید زیر نظرش داشته باشید اما بهتره چیزی نفهمه

عصر اون روز از زبان ادرین : عصر بود داشتم تکالیفم رو می نوشتم که یهو پدرم اومد تو اتاقو بهم گفت دیگه حق بیرون رفتن از خونه رو ندارم

با کلی گریه و غم رفتم روی تخت و تا فردا صبح گرفتم خوابیدم و چون خیلی زود خوابیدم زود بیدار شدم و دیدم که دارن تو اتاقم دوربین نصب می کنن اما خودم رو به خواب زدم و زیر چشمی پدرم رو دیدم که می گفت اینجوری حواسم به ادرین هست

از زبان راوی : اینجوری ادرین دیگه نمی تونست تغیر شکل بده چون تو تمام خونه دوربین نصب بود و نمی شد

از زبان :..........................................................................................................................................................

چند روز بعد از زبان دختر کفشدوزکی : چند روزی بود که گربه سیاهو ندیدم حالا فکر می کردم که عاشقشم این چند روز نه ادرین میاد مدرسه نه گربه سیاه میاد که ابر شرور ها رو شکست بدیم کم کم دلم برای بانوی من گفتناش تنگ شده یا گل رز هایی که که هر دفعه بهم میداد

از زبان راوی : وقتی کفشدوزک تو همین فکرا بود یکهو از ضرب عشق روی یک پشت بام و روبه روی پنجره ی اتاق ادرین غش کرد انچه در پارت بعد خواهید خواند: از زبان گابریل : ادرین از خونه فرار کرده از زبان استاد فو: این ضرب عشق حقیقیه مرینت باید پیش عشقش باشه تا زندهه بمونه از زبان تیکی : ادرین مرینت عاشق توعه