
سلام اومدیم با یه پارت دیگه از این رمان 🥺🌌⛓☔🖤

&همینجوری نشسته بودم سرم بلند کردم که دیدم تهیونگ بی تی اس بالا سرمه😳نکنه ای وای 🤦🏻♀️بلند شدم گفتم ببخشید تهیونگ=رکسانا& =حالت خوبه ؟؟؟ &اره ممنون =ببخشید &نه اشکال نداره امروز کلا بدشانسی میارم نیازی به معذرت خواهی نیست تقصیر خودم بود =باشه ولی بازم میگم ببخشید &باشه =ازش معذرت خواهی کردم رفتم پیشه بقیه اعضا &وقتی رفت یه در پشتش بود که ازش نور میومد رفتم تو اتاق یه سنگ بود یه سنگ سبز اومدم بهش دست بزنم رفت تو قلبم
از اون به بعد دیگه هیچی نفهمیدم فقط درد بدی داشت چند ساعت بعد سوفیا₩) ₩رکسانا رکسانا کجایی رکسانا🗣 جیمین €)تهیونگ=)بقیه اعضا+) €چی شده؟؟ ₩دوستم نیست €چه شکلی بود شاید ما دیده باشیشمش ₩خب موهای به رنگ قهوای پر رنگ داشت یه لباس مشکی با شلوار لی پوشیده بود =فکر کنم دیدمش اومدم کتاب بردارم دستم رفت رو دستش خودشو پرت کرد رو زمین معذرت خواهی کردم برگشتم سمت بقیه اعضا +اها همینجوری دستت رفت رو دستش =عه خوب اونم اومده بود اون کتاب رو ور داره ₩کجا بود =دقیق اونجا کنار اون قفسه ₩اها ممنون

₩رفتم سمت قفسه یه در دیدم باز بود رفتم تو رکسانا افتاده بود رو زمین رفتم پیشش دیدم داره ازش خون میره دستمو گذاشتم که خون زیادی ازش تره جیغ زدم جیمین اومد همینجوری کُپ کرد بود رفت بیرون €اومدم تو اتاق دیدم پیداش کرده رفتم ماشین رو روشن کردم بقیه اعضا هنوز تو کُپ بودن رفتم آوردمش دیدم داره همینجوری ازش خون میره ولی نفس نمیکشه €رسیدیم بیمارستان سریع رفتم تو یه اتاقی گذاشتمش دکتر رو خبر کردم دکتر رفت تو اتاق تا دو ساعت منتظر بودیم دکتر!) !حالش خوبه ₩😦🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳 €😺 بقیه اعضا😺 !ولی نمیدونم به چه دلیلی رنگ چشمش به رنگ سبز تغییر کرده و اینکه بهتره نرید تو اتاق چون به یکی از همکاران حمله کرده و یه چنگ کوچیک انداخته رو دستش انداخته برای همین مجبور شدیم که آرام بخش بزنیم بهش ₩یعنی چی برو کنار ببینم رکسانا هیچوقت همچین کاری نمی کنه

₩رفتم تو دیدم دستاشو بستن رفتم دستاش رو باز کردم !نه باز نکن ₩یعنی چی این چه بیمارستانیه که بجای اینکه خوب رسیدگی کنن دستو پای بیمار رو میبندن آزادش کردم &چشامو باز کردم دیدم سوفیا بالا سرمه نمیتونستم کنترلم دست خودم نبود یهو چنگ انداختم رو صورتش رفت عقب نمیدونستم چیکار کنم از این ور دکترا میخواستن بگیرنم از این ور نمیدونستم چی کار کنم

اومدی صفحه بعد 🥺تموم شدا مطمئنی هست هنوز !؟ باشه اگر مطمئنی برو صفحه بعد 🖇🗓

&دیدم پنجره بازه سریع رفتم سمت پنجره از پنجره فرار کردم !فرار کرد پلیس هارو خبر کنید باید😈قدرتشو باید بگیریم ₩ای ای 🤕برید دنبالش نزارید دست دکترا بهش برسه ببردیش یه جای امن اعضا+) + بچه ها بیاد بریم &همینجوری داشتم میرفتم خسته شده بودم میدونستم اگر وایسم میگیرنم ولی نا نداشتم خواستم برم سمت آب که یهو ..... پایان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)