4 اسلاید صحیح/غلط توسط: kaito انتشار: 6 ماه پیش 128 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

چپتر آخر مینی داستان فیولای



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (59)
  • imagekaito سازنده
    don't touch me

    نظرتون برای داستان بعد روی چه شیبیه

  • image中原長屋☻️𖤛off☻️
    قوی ترین سلاح تو لبخندته☻

    هققققق آخرش غمگین و زیبا تموم شد هقققققق

  • imageMarin. D¿
    مدتی نیستم

    توی این داستان تفاوت سنی نیکولای و فیودور زیاد بود درسته؟ ولی خیلی قشنگ بود.... انقدر دقیق بود که کاملا میتونستم تصورش کنم..

  • imagegillian°
    بینگو!~

    در هر صورت بگم که ... خیلی باعث افتخار بود که اجازه دادی نوشته ت رو نقد کنم :)✨💕
    و واقعا ازت ممنونم ... واقعا ممنونم ... که ... انقدر به خواننده ت ارزش میدی =)💕🥲

  • imagegillian°
    بینگو!~

    راستی ببخشید من اون بخش رو نوشتمممم 🥲
    فقط با خوندن متنت خیلی ذوق کردم و خب ... اهم 🥲😶
    بازم شرمنده اگه دلخور شدی :)💔

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      نشدم
      توصیفت واقعا عالیه و هیچ ایرادی از قلمت نمیشه گرفت حتی از این چند تا خط کوتاه

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      میتونم سنتو بپرسم؟

    • imagegillian°
      بینگو!~

      آره حتما =]
      من ۱۴ سالمه ... حدود ۱ ماه دیگه وارد ۱۵ سال میشم 🥲✨

  • imagegillian°
    بینگو!~

    راستییی
    منم یه بخشی رو از زبان نیکولای اضافه میکنم بعد از اینکه پرت شد ( چون خودت از دیدگاه فیودور نوشته بودی :»):
    بالاخره به آرزویش رسیده بود. خوشحال بود ... نه ! چیزی فراتر از آن ! خوشحال نه ... ولی سردرگم بود. عجیب بود. مگر یک انسان چقدر میتوانست ظرفیت داشته باشد ؟ چطور همزمان اشک می‌ریخت و لبخند میزد ؟ البته که ... شاید انسان ها تحمل این مقدار احساسات را نداشته باشند، اما قطعا دلقک ها قشر جدایی از جامعه « دنیای انسان ها » ی مدنظرش بودند!

    • imagegillian°
      بینگو!~

      تنها چیزی که در آن لحظات پایانی ، درحالی که با پر پروازی که توسط " عشق " به او اهدا شده بود، در باد به پرواز در آمده بود ؛ فکر می کرد، این بود که چقدر دلتنگ جلسات شیرین روانکاوی این سال های نحس زندگی اش میشود ! « فیودور ... دیدی تموم شد ؟ بالاخره تموم شد ... سخت گذشت ! قطعا پشیمانی های زیادی توی زندگیم داشتم اما ...»
      لحظه ای ، درست قبل از برخورد جسم گرمش با زمین که حالا رنگ احساسات به خود گرفته بود، زمزمه کرد :« هیچوقت از دوست داشتن تو پشیمون نشدم !»
      و ثانیه ای بعد ... سکوت !

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      خدای من
      بیش از حد زیبا بود

  • imagegillian°
    بینگو!~

    خب بزار بگم ... فرمت قابل ستایشه :)✨
    خیلییی خوب بود و تقریبا نمیتونم هیچ مشکلی از این چپتر پیدا کنم🥲😂
    ولی خب درکل ... احساس میکنم توی هر بخشی که مینوشتی احساسات خودت هم با احساسات کاراکترا اوج می‌گرفت ، نه ؟:)
    اون لحظه ای که فیودور رفت دنبال نیکولای و یهویی یا جای خالیش مواجه شد ... کاملا میتونستم درک کنم ... که فکر کنم خودت هم برای فیودور ناراحت شدی ... یا شوکه شدی =]🥲✨

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      عادیه که هم نویسنده هم خواننده تصاویر هر سناریو از داستان و تجسم کنن و تو این بخش همونطور که خودت گفتی اینکه با جای خالیش مواجه شد از وهم و ناباوری که کارکتر راجع به وقایاع داشته میاد

  • imagegillian°
    بینگو!~

    راجب شخصیت پردازیت هم بگم ... واقعا خوبه :)
    می‌دونی ... فن فیک نوشتن ... شاید خیلی سخت تر از داستان نوشتن باشه ! هردپتاش رو تجربه کردم و به جرئت میگم که فن فیک سخت تره ... چون توی رمان ، کاراکتر ها متعلق به خودتن. ولی توی فن فیک هیچ کاراکتری به تو تعلق نداره ! شخصیت اون کاراکتر قبلا توسط خالق اصلیش تعیین شده و تو باید زیر مجموعه اون پیش بری. یعنی خلاصه ش کنیم ... باید خیلی حرفه ای باشی که بتونی احساسات کاراکتر هارو درک کنی که فکر میکنم تو به اندازه کافی توش خوب هستی =]🍡

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      موافقم
      در این باره باید بگم خیلی از خصوصیات و خودم با کارکتر میکس میکنم مثلا الان پارت اول شیب پو و رانپو رو نوشتم و تا فردا منتشرش میکنم و برای کارکتر رانپو طنزپردازی به کار نبردم و یکم تضاد محور کارکتر اصلیه

    • imagegillian°
      بینگو!~

      ازهملکتلکلعحبطحغطخخغظ
      داری پو و رانپو مینویسیییی ؟😭✨
      آه پروردگارا ... به کدوم درگاه الهی شکر کنممم ؟😶🥲
      وای ... خیلی کم جایی دیدم پو و رانپو خوب پیدا شه ... بی صبرانه مشتاقم =]✨🍡

  • imagegillian°
    بینگو!~

    شرمنده اینجا نقد میکنم ... حسش نیست برم توی رمان سوکوکو 😂🥲
    خببب ‍! این فیولای ای که نوشتی خیلی جذاب تر از سوکوکو اولی روایت شده بود. همه چیز برای خواننده قابل درک تر بود و اون ابهام « چیشد ؟ وات ؟ چه اتفاقی داره میوفته ؟» از بین رفته بود. احساسات رو خیلی بهتر توصیف کرده بودی و از کلمات درست تر استفاده کرده بودی =] سر راستش کنیم ... خیلی فوق العاده از تجربیاتت بهره بردی فرزندم :)✨

  • imagegillian°
    بینگو!~

    اول از همه بگم که ... مرسیییی :))) واقعا به هرچیزی که یک فن فیک نیاز داره توجه کرده بودی ✨
    توصیف فضا ، شخصیت پردازی ، حس و حال ، قلم ، داستان اولیه ، روند پیشروی ... همه چیزت عالی بود :)✨
    به عنوان خواننده خیلی راحت تونستم با نوشتت خو بگیرم =]
    خب ... می‌دونی ... من حدود ۶ ماهه که به صورت حرفه ای نقد و بررسی فن فیک ( به خصوص بانگو ) میکنم ... توی این ۶ ماه به هر سطح و سبکی از نوشتار برخوردم ! باید بگم قلمت برای فن فیک کامله :)✨ منتهی ...

    • imagekaito سازنده
      don't touch me

      وای مرسی
      خب از اونجایی که اکثر چیزایی که من مینویسم طبق اختلالات روانی و مشکلات به وجود اومده تو کارکتراست، سعی میکنم چه تو خود متن نقل شه یا نه این مشکلاتو با روند اصلی داستان پیش ببرم و با رفتار، حرکات، افکار و لحن کارکترا ابرازش کنم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.