دنیای دروغین:)...

فکر کنم حق با پیتر پن اون پسر خوشحال و سرزنده بود چیزی رو میگفت که هرگز نمیتونستم قبولش کنم «بزرگ شدن تنها تلف کردن وقته» دنیای ادم بزرگ ها اونقدر هم که می گفتند شیرین و شکلاتی نیست.

وقتی در کودکی به سر میبری با اینکه دروغ هایی رو میشنوی اما منظورشان را دقیق و واضح نمیفهمی ولی در بزرگسالی همه چیز فرق میکند اینجا انقدر این توهم های مشکل ساز زیادند که گاهی فکر میکنم شاید واقعا اینجا ان زندگی که میگویند نیست شاید در یک دروغ زندگی میکنم ...

در ان دنیای کودکانه خالص چیزی جز رویا و زیبایی نبود در ان زمان افکارم دست به دست هم میدادند و بهترین چیز ها تصور میکردند اما حالا تمام تلاش حودشان را میکنند که بدترین سناریو هارا به ارمغان بیاورند

اگنون خود را مانند اشغالی در فاضلاب میبینم زیرا افرادی که خود را عالی و بهترین میدانند زیادند و من تنها کسی هستم که بدی های خودم را میبینم و سراسر زندگی ام شکست بوده است

نمیدانم شاید همان توهم انسان هاست که تا چیزی را ندارند میخواهند اما تا ان را بدست می اورند از ان استفاده ای نمیکنند... احتمالا در کودکی دچار توهم شده ام معجونی از جادوگر جنگل خریده ام ‚ دوران کودکی ام را به سرعت سپرانده و به بزرگی رسیده ام ...