غرور بر علیه عشق پارت ۲

ادامه

دامیان*رسیدم خونه ور به سرعت به سمت آشپزخانه رفتم*سلام آقای دامیان امروز براتون پیتزا پپرونی درست کردم میدونم از آشپزی بدتون میاد ولی میخوام طرز...**وقت پیتزا ندارم باید بهم مرغ سوخاری و لازانیا یاد بدی**اثلا فکر نمیکردم تو که هم از آشپزی متنفری هم از لازانیا با مرغ و مرغ جدا رو دوست داری بعد یک روز بیای پیش من و تقاضای یادگیری آشپزی و غذایی که ازش متنفری رو یاد بگیری ببخشید قربال و لی جسارتا چه اتفاقی افتاده ؟**آشپز به تو ربطی نداره ولی باید یاد بگیرم بهم یاد میدی یا نه ؟**قربان میخواین پیاز رو خرد کنین یا وایسیت و حرف بزنید؟**البته ولی من تا حالا پیاز هم خورد نکردم حتی چاقو هم توی دست نگرفتم چجوریه ؟**باید اینجوری چاغو رو بگیری و از وسط پیا اون رو دو نصف کنی و...*

(بعد از گذشت ۲ ساعت)*مادر دامیان* شلام عزیزم من اومدم (سکوت زیاد)عزیزم کجایی؟ (بدون پاسخ)شاید رفته بیرون میرم از آشپز بپرسم در آشپزخانه رو باز میکنم ... *دامیان*وقتی داشتم مرغ و لازانیا رو درون فر میزاشتم و سوسیس هارو خرد میکردم یکدفعه درباز شد و مادر با قیافه ای گیج و تعجب کرده به آشپز گفت (برای چی دارید از دامیان کار میکشید؟) من هم گفتم (آشپز از من کار نکشیده من خودم داشتم یاد میگرفم که از اینا یاد بگیرم میخوام توی مدرسه درست کنم!)بعد از نیم ساعت غذا آماده بود و فوق العاده شده بود و من حالا عاشق آشپزی بودم و یک غذای عالی درست کرده بودم و نشسته بودم به انتظار رسیدن فردا😁

(از زمانی شروع میشه که دامیان میرسه تو خونشون یعنی هم زمان آنیا چیکار میکنه) *آنیا*بدو بدو رفتم تو گفتم( بابااااااا من میخوام چیکن مرغ فرانسوی با پنیر اضافه یاد بگیرم ) *بابای آنیا*نشسته بودم و داشتم روزنامه میخوندم که یهو آنیا اومد و جیغ زد گفت میخواد چیکن مرغ آلمانی بود یا فرانسوی حالا هرچی یاد بگیره منم گفتم (تو میخوای چیکن چی چی یاد بگیری ؟ چرا ؟)اونم گفت(من باید چیکن مرغ فرانسوی یاد بگیرم تا پسر دوم خوشحال بشه)منم گفتم (توی ذهنم)پس صلح جهانی درخطره باید بهش چیکن مرغ فرانسوی یاد بدم خب واستاتوی یوتیوپ سرچ کنم .....(ایناهاش اول باید مرغ رو بیاریم بیرون واینجوری خرد کنی ...بعد...)

ببخشید که این پارت خیلی کم بود و البته خیلی خونوک شروع کردم مطمعن باشید هیجانش رو میبرم بالا خیلی باحال میشه پس تا پارت بعدی...