این کتاب درباره یه مرد به اسم باباگرانده هست که پولدار هست و البته خسیس .اطرافیانش میخوان بخاطر ثروتش با دخترش اوژنی ازدواج کنن ولی اوژنی عاشق پسر عموش میشه
به نظر من این کتاب میتونه ادامه ی کتاب بابالنگ دراز باش . جودی دوستش سالی رو مدیر نوانخانه ی جان گریز میکنه ولی رابطه سالی با پزشک نوانخانه اصلا خوب نیست درحدی که اون رو دشمن عزیز صدا میزنه.
این کتاب درباره ی ادموند دانتس هست که با بی گناهی به زندان میوفته و اونجا با پیرمردی دوست میشه که اون بهش نقشه ی گنجی در جزیره ی مونت کریستو رو میده .
این کتاب درباره ی پسری به اسم دیوید کاپرفیلد هست که پدرش مرده و مادرش تصمیم میگیره که با مردی به نام مردستون ازدواج کنه و ناپدری دیوید خیلی آدم بدی هست و حتی خواهرش رو رئیس خونه ی اون ها کرده.
جین دختری هست که با زن داییش ازدواج میکنه و اون زن و پسراش خیلی جین رو اذیت میکنند و در آخر اون رو مدرسه ی شبانه روزی میفرستن .
وکیلی به اسم اوترسون که دوست دکتر جکیل هست متوجه ی مردی مرموز و بد ذات به اسم هاید میشه . دکتر جکیل در وصیت نامش نوشته اگر مرد یا به طور عجیبی غیب شد همه ی اموالش رو به هاید میده و اوترسون که وکیل دکتر جکیل هست خیلی کنجکاو میشه که بدونه هاید کیه.
آقای فاگ نصف اموالش رو سر شرط بندی اینکه میتونه در ۸۰ روز دور دنیارو بگرده میزاره و البته نصف دیگه هم قراره صرف سفرش بشه.
یه پسر به اسم تام کانتی به سمت کاخ مینستر میره و اونجا شاهزاده ادوارد بهش غذا میده اونا لباس های هم رو میپوشن و شاهزاده انقدر شبیه تام میشه که همه فکر میکنن تام کانتی هست و مجبوره گدایی کنه در خالی که تام کانتی به جای او شاهزاده هست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
غیر از اوژنی گرانده و جین ایر همه رو خوندم
گوددد