ᶬᶤᵈᵑᶤᶢᵸᶤᵗ⇑4

_خب بچه ها باید رفع زحمت کنیم،بای... بعد از اتاق زدیم بیرون و رسیدم سالن اصلی... _آ.ت حرفای جیهوپ راست بود؟ +آره... _واقعا از سر اجبار بوده دیگه؟ +تو الان به من شک کردی؟ _نه همینحوری پرسیدم +آره از سر اجبار بوده و وقتی وارد راب. طه شدیم اون ع. اش.قم شد ولی من نه...یه جورایی همون آهنگ فیک لاو خودتون... _تو آرمی؟ +آره _یسسسسس +وااااا تهیونگ مگه چیه؟😂 _من ع.اشق فن خودم شدم +چقد تو کیووووتیییی کیوت بازی درآورد... +پس. ره ی ک. یوت خود. م♡

رسیدیم سمت ماشین... _بر. سونمت؟ +ماشین آوردم... _اوکی پس میبینمت... +بای وقتی داشتم نزدیک خونه میشدم دیدم ماشین تهیونگ پشت سرمه... دو تا ب. وق زدم تا بفهمه من فهمیدم داره تع. قیبم میکنه... دو تا ب. وق زد که خندم گرفت... رسیدیم در خونمون... جفتمون پیاده شدیم... +هییی چرا تع. قیبم میکنی؟ _میخوام بیام خونت رو ببینم😂 +خونم بهم ریختس پس لطفا... _عب نداره...با هم تمیزش میکنیم... +فردا من تع. قیبت میکنم هاااا _اوکی😂

رفتیم تو خونه... به طرز خییلییی عجیبی همه چی تمیز بود... £خانوم خونتون رو تمیز کردم اگه میشه الان رفع زحمت کنم.. +ممنون... تهیونگ با تعجب نگام میکرد... زنه خدمتکار رفت... _تو که گفتی خونت کثیفه +یادم نبود خدمتکار استخدام کردم😂 _خن.گ +هییییییی _😂😂 رفتیم اتاق لباسامونو عوض کنیم... +من میرم اتاق بغلی... _هییی صبر کن الان چون باهمیم دلیلی نداره که نبینی +ولی یکمی زود نیست؟ _نه لباسشو درآورد تا اون یکی رو بپوشه ولی من تمام مدت چشام بسته بود... بعد پوشید و زد بیرون و من پوشیدم و رفتم بیرون... _بلدی کیک بپزی؟ +بله آقای کیم بلدم _پس بپز +چه طمعی؟ _شکلاتی +به بهههههه

همه چیشو درست کردم و گذاشتم تو فر تا یک ساعت بپزه... رفتم نشستم تا بپزه... +خب چه فیلمی ببینیم؟ _نمد هرچی دوس داری +آنا.بل خوبه؟ _نمیترسی که؟ +نه _پس بزن ببینیمممم