꧁𝓯𝓸𝓻𝓬𝓮𝓭 𝓵𝓸𝓿𝓮꧂𝓹𝓪𝓻𝓽 23

سلام میدونم ۳هفته س رفتم ولی خب مشکلی پیش اومده بود برای عید امید وارم باشم اگر باشم میترکونم😍😌

این پارت افشای دو شخصیت مبهم هست😎 : 👤 میگم کی قراره بهشون بگیم؟ 🗣️به زودی فعلا نباید بزاریم رابtaشون به هم بخوره چون اینده ی دردناکی براشون رقم میخوره 👤خودم میدونم!!! من دیگه نمی تونم این اینده رو تحمل کنم 🗣️ به زودی بهشون میگیم و تلفن رو قطع کردم 🐰(بانیکس)استاد... وقتشه؟ 🐼(استاد) سرشو تکون میده و میگه وقتشه 🐰باشه لونه رو باز کردم و به زمان های مختلف سفر کردم و انتونی و موگه رو روی پل مرینت و ادرین رو تو همون حالت و 👤 و 🗣️ هم تو همون حالت توی یه گودال فرستادم 👤🗣️ ♥ وقتشه 💚💛👆 چه اتفاقی داره میوفته ؟ 🐼خوشحالم که همتون اینجایید

👤🗣️ ♥ استاد 🐰بهتره من توضیح بدم 🐼موفقم 🐰در جهان ما بینهایت سیاره وجود داره و همین طور چندین کره زمین شما ها همتون یه جور داستان دارید فقط ممکنه قیافهاتون یکی نباشه برای مثال موگه و انتونی گذشته ی مرینت و ادرین اصلی هستن اون موقعه ادرین مجبور بود یه جوری دل مرینت رو بشکنه مرینت و ادرین اصلی هم وسط هستن که مرینت 🤰س و مرینت و ادرین بزرگ سال هم (👤 و 🗣️ مرینت و ادرین بزرگسالن😎) بخاطر یه اشتباهی که تو گذشته انجام شده دارن..... نمیگم

(مرینت و ادرین بزرگسال سرشون رو انداختن پایین) 💚خب ما چرا اینجاییم؟ 🐼به اینجا نگاه کنید 🐰پرتال رو باز کردم و همه رو بردم داخل پرتال این اینده ای مرینت و ادرین بزرگسال هست زمانی که مرینت بچه شو می.. ندا... زه 👤همش تقصیر یه نفره🥲 🗣️مرینت بهت که توضیح دادم 👤میدونم... 🐰فعلا مشکل بزرگتری داریم ادرین باید موضوع رو همین الان به مرینت بگی 💚چه موضوعی؟ 🐰ادرینا ♥ادرینا چه ربطی به این قضیه داره؟ 🐼بخاطر اونه که ادرین همچین رفتاری داره 🗣️چرا موقعی که ما هم سن اینا بودیم نیومدین و نگفتین

🐼چون فکر میکردیم موضوع به خوبی پیش میره ولی... 💥مثل اینکه نوبت منه (بانیکس،انتونی، موگه، مرینت و ادرین بزرگسال و.... برگشت سمت صدا) از زبون نویسنده : 👤♥لا.... لایلا تو.. تو اینجا چیکار میکنی؟ 💥هنوز نفهمیدی؟ 💚🗣️الان نه لایلا!!!! (برش زمانی به گشته ) 💥ادرینا این بهترین موقعیته که اونا رو از هم جدا کنی 👧چطوری؟ 💥فقط ادرین رو ته«_«دید به نابودی مرینت کن به همین راحتی اینم سلاح مخفی ماست 👧لباس ادرین؟ 💥این لباس همیشگی ادرینه فردا که اینو میپوشه برو دفترش و تهدیدش کن و رژ لب قرمز که زدی برو پشتش و روی یقه ی لباس از رژت بزن ادرین هم وقتی میره خونه مرینت بدجور ناراحت میشه و...

(برگشت به زمان حال ) 🐰ادرین بسه دیگه!!! وقتشه دستشو روی یکی از زمان ها گذاشت و به عقب برگردوند و همه ی حرف های لایلا و ادرینا تکرار شد مرینت و مرینت بزرگسال خشکشون زده بود نمیتونستن اینو باور کنن مرینت بزرگسال افتاد زمین اما مرینت به لیدی باگ تبدیل شد و از لونه زد بیرون ادرین که تازه متوجه شد سری از لونه خارج شد و وقتی دید مرینت رفته سرشو تو دستش گرفت نمی دونست چی کار کنه