آینه p2🖤

سلام بچه ها انقدر تند تند میزارم خودم هیجانم گرفت 😅 الن منتظر چی هستی 😐😑 د برو بخون دیگه ناظر جونم قول کن 🙂☺

ات : رفتم جلوی آینه و چیزی که دیدم باور نمیکردم . من به آینه اخم کرده بودم ولی اون بهم لبخند میزد ! آینه : الان فقط کافیه که این علامتو روی دستت خراش بدی . ات: چی ؟ نه من همچین کاری نمیکنم . آینه : اولا به من نگو آینه اسم من آریله ه.م.ز.ا.د.ت دوما این تنها راه جبران و ا.ن.ت.ق.ا.م از کساییه که اذیتت کردن ! یه ذره به فکر فرو رفتم و گفتم خیله خب باش

مریم : ات رفته بود توی اتاق و بیرون نمیومد مگه چقدر طول میکشه آخه . که دیدم یهو در باز شد ... من : ات چی شد که دیدم دستش زخم شده من : چیکار کردی ؟ ات : بهم گفت اینکارو بکنم و فردا ساعت ۱۱:۵۹ برم جلوی آینه و کاری که بهم گفت رو انجام بدم . من : آخه چجوری میتونی بهش اعتماد کنی ه.م.ز.ا.د ها خیلی غیر قابل پیش بینین ! ات : دیگه چیکار کنم تز هیچی که بهتره خوب من : باش ولی بهت گفتم نکنا ات : اوکی بابا حالا چیشده مثلا من : 😟🤕

فردا در مدرسه ات : من و مریم رفته بودیم مدرسه وارد کلاس شدیم و باز بقیه شروع کردن به مسخره کردنمون 😔 ( بچه ها ات استایل سیاه درونگرا و دارک داره ولی مریم برعکسش سفید برونگرا و لایت هست ولی با هم خیلی صمیمین ) بچه ها کلاس : بازم که این دو تا تلویزیون قدیمی اومدن 😂😂😂

مریم : از دهنم در اومد و یچیزی از رو عصبانیم بهش گفتم که ات اومد و گفت : وایسا . شما ها نمیخواید دست از سر ما بردارید ؟ بیکارین ؟ بچه ها : 😂😂😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ات : کاری نکنین که بلایی که نباید رو سرتون بیارم . بچه ها : چی شد ؟ هان ؟ 🤐🤐🤐😮😮😮 و ات از کلاس رفت بیرون .

ات : رفتم بیرون دلم میخواست گریهدکنم ولی من یه درونگرام غرورم نمیزاره 😢😭 ولی بالاخره روزش میرسه که بتونم کارشون رو تموم کنم ...

ناظر جونم میدونم خوب نبود وای خواهشا رد یا شخصی نکن زحمت کشیدم 😢 دوستون دارم ☺💔