7 اسلاید صحیح/غلط توسط: TUX انتشار: 2 سال پیش 42 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
انچه گذشت=با مارکوس تو اتاق مهمان خانه نشسته بودیم کتاب میخوندم و مارکوس اخبار میدید.........اخبار=از بین اون شاهزاده و شاهدختی که گم شدند شاهزاده مارکوس یک گردنبندی داره که بسیار ارزشمنده و برای قرن ها قبل به ارث رسیده......به مارکوس گفتم=تو رو میگه؟؟؟)........بیهوش شدم و چیزی ندیدم
سعی میکردم چشمام رو باز کنم...ولی نمیشد دستامو نمیتونستم تکون بدم پلکام سنگین بودن دهنم باز نمیشد..من چم شده بود؟کجا بودم؟همین حین چشمام سبک تر شد تا اینکه یادم امد بهوش شده بودم و به اینجا اوردنم ولی متیو کو؟با یاداورژ این حرف سرم را ۳۶۰ درجه چرخاندم ولی جز مردان غول پیکر چیزی ندیدم.دستام و دهنم بسته شده بود....خودمو تکون میدادم اونقدر تکون دادم که پرت شدم با صندلی...سرمو یکم چرخوندم تا ببینم صدای پا از ث
کجاست..جیمز بود خودمو تکون دادم انقد تکون خوردم تا جیمز بهمه باید فرار کنه.ولی جبمز اسوده بهم نگاه میکرد زانو زد و گفت=سلام خواهر کوچولو)به وول خوردن ادامه دادم ولی جیمز نفهمیده بود گفت=دهنشو باز کنید)یکی از مردان به سمتم اومدن و با خشنی دهنم ر وباز کردن جیمزگفت=اروم تر دهنشو باز کن!)چرا جیمز به اینا دستور میداد؟شاید...پدر و مادر فرستاده بودنشون..
دهنم که باز شد فریاد زدم=چیمز فرار کن!فرار کن اینا ادمای بدین)ولی جیمز لبخند شرورانه ای زد بلند شد و گفت=اینا هرچی من میگم رو انجام میدن...الا میدونم برات سخته درکش ولی یه چیزی رو باید بهت بگم..)ادامه داد=من برادرت و تو خواهرم نیستی...پدر و مادرمون ...)وسط حرفش پریدم و داد زدم=ما باهاتون به قصر برنمیگردیم!)گفت=کی خواست برتون گردونه؟یچیزی ازتون میخوای که اگر اونو بهمون بدید ولتون میکنیم!)گفتم=چی؟؟)گفت=مارکوس رو بیارید...)مارکوس را اوردند دست و پا میزد ولی محکم با زنجیر به صندلی بسته بودنش منم که افتاده بودم صاف کردند..
جیمز گفت=گردنبند مارکوس رو بهمون بدید ما ازادتون میکنیم)مارکوس که حالا دهنش باز بود فریاد زد=امکان نداره!!)گفتم=جیمز!چرا اینکارارو میکنی؟؟)جیمز گفت=من جیمز نیستم...بزار برات تعریف کنم...)گفتم=چیو میخوای تعریف کنی؟؟؟)گفت=صبور باش الا!ماجرا از یگ شرطبندی بین چند پادشاه و ملکه شروع میشه و پدر و مادر توهم توش شرکت کردند جایزه ی این مسابقه میلیارد ها پول نقده...ولی کسی که ببازه نصیب بچه ای شوم میشه که اگر با خودش نبره زندگیش تیره و تاریک میشه....بدین ترتیب پدر و مادرت در این مسابقه باختند و نصیب من شدند من پسر واقعیشون نیستم من پسر هیچ شاه و ملکه ای نیستم پدر و مادر بر سر گرسنگی و بی پولی منو فروختند به پادشاه ها و ملکه ها ولی خودشان بازهم نتونستند زنده بمانند)
حرفاش برام معنایی نداشت.گفتم=جیمز!چرا داستان درست میکنی!!اگر میخوای دلم بهت بسوزه و بریم قصر میتونی بگی!)جیمز گفت=اشتباهش همین جاست دبگه..هیچ وقت هیچ چیزی رو قبدل نمیکنی...من جیمز نییتم.اسم واقعیم آراس هست...من از کل خانوادت بدم میاد ولی از تو نه تو همیشه باهام مهربون بودی تو متفاوتی مثل من!)گفتم=چی میگی؟؟اراس چیه؟)گفت=اسم واقعیم)سرمو برگردوندم سمت مارکوس مات و مبحوت به جیمز خیره شده بود....یا شایدم اراس!
اراس گفت=الان قبول گردی؟خب خوبه...مارکوس گردنبند..)و به سمت مارکوس رفت داد زدم=نههه باشه باشه اراس...چرا اون گردنبندو میخوای چرا؟؟)گفت=این گردنبند ارزش منده..تا وقتیم که دارمش به هیچ کدومتون حتی تو اسیب نمیزنم!)مارکوس گفت=جیمز...یعنی اراس...من نمیتونم..این گردنبند به ارث میرسه و ...تا وقتی که...ضاحب این گردنبند زندست از گردنش در نمیاد..)اراس نگاه شومی به مارکوس انداخت...گفت=خب...یعنی نمیتونی بهم بدی؟....پس راهی نمیمونه که...)داد زدم=نههه)اراس نگاهی بهم انداخت و گفت=الاا!ت هیچ وقت اینطوری نبودی!!چالش رو دوست داشتی!!)چاقویی از جیبش دراورد...گفتم=نه اراس خواهش میکنم...)گفت=نگران نباش من که نمیکشمش!)اشک از گونه ام سر میخورد...دست و پا میزدم و با صندلی پرت شدم نتونستم مارکوس رو ببینم اما تنها چیزی که شنیدم.....فریادش و صدای خون های پاشیده شده بود...!
ناظر جون خیلییی برای این تستم زحمت کشیدم حیفه رد شه خواهش میکنم قبول کن لطفااا:))))
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
هـایوالـریـاهـسـتـم🌝💜✨
مـیـشـهبـریبتـسـتبـیـومینـگـاهکـوشـولـوبـنـدازی🌝💜✨
اگـهبـریبـتشـیـرکـاکـائـومـیـدم🌝💜✨
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨
صـاریبـابـتتـبـلـیـغ🌝💜✨
😑😑😑😑😑😑😑
؟؟؟؟💀
این سبکش چیه الا
چه داداشی داشت
سبکش تو معرفی همین داستان هست
خشن شد😂ولی من نمیتونم هری رو که واسه فیس جیمز گذاشتی تصور کنمممم😂
هومممم
بعدا خودم پشیمون شدم برای اینکارررر پس هرچی دوست دارید برای جیمز بزارید
اگر رمانای دیگرو ببینی دیگه برای شخصیتا قیافه نزاشتم خواستم خودتون تصور کنیدو ازینکه برا جیمز هری گذاشتم پشیمونممم
بهترین
مرسیییی