معرفی داستان خنگول آباد

این ازاون داستان هانیست که دنباله داشته باشه یعنی توهرقسمت داستان های متفاوتی روداریم وقراره طنز باشه

معرفی شخصیت ها...

این قاسمه،قاسم خالی،معروف به خنگ گروه.یه داداش داره به نام کازم.اون خیلی پرانرژیه وبعضی وقت ها افراد گروه از دستش شاکی میشن،اون اول باممد دوست شدوبعد طی یک اتفاق با جمشید آشناشد

این جمشیده،جمشید سامورایی(لقبش نیست فامیلیشه😂)یه خواهر داره به اسم شراره سامورای که طی یک اتفاق رفته برزیل وخیلی کم میبینتش،اون خنثای گروهه،یعنی به هیچ چیز هیچ واکنشی نشون نمیده وهمیشه پوکره،جمشید یک گروه سامورایی داره که شخصاازژاپن خریداری کرده واوتاکو هم هست(کلا یه علاقه عجیبی به ژاپن داره)اون بعضی وقت ها سامورایی هاشو برای مموریت میفرسته ژاپن،همشم اهل گیم هستش وهمیشه خدا سرش تو گوشه

این ممده،ممدجان.ممدتک فرزنده ومعروف به باهوش گروهه،اون یه وکیله وقاسمو ازدادگاه نجات میده.اون علاوه بروکالت به خوانندگی هم علاقه داره اما به خاطر وکیل بودنش نمیتونه خواننده شه.ممداز قدیم جمشید رومیشناخته قبل از اینکه با قاسم آشنابشه

این کازمه،کازم خالی،اون داداش کوچیکه قاسم هستش ودرواقع به خاطر سن کمش زیاد تحویلش نمیگیرن،اون مدام درباره چیزهای عجیب رویا پردازی میکنه وبه خاطر همین به نظربقیه اعضا عجیب میاد،اون دوست داره به حرف های قاسم درباره گروهش گوش کنه

این شرارست،شراره سامورایی،اون خواهر جمشید هستش که یهو غیب شده ورفته برزیل،این شخصیت فقط توبعضی از قسمت هاحضور داره.همیشه دوست داره کلاس بزاره ومثلا بایه برزیلی نامزد کرده