ناظر جونم رد نکن:)
با یاد آوری خاطرات قطره اشکی از روی گونه هاش بر روی دست ا/ت غلتید...آروم سرشو روی دست های ظریف ا/ت گذاشت و بغض کرد که یکدفعه متوجه حرکت کمی از دست دختر شد..
با ذوق سرشو بالا آورد که با چشمای باز ا/ت مواجه شد... با ذوق از روی صندلی ببند شد و از اتاق بیرون زد..
جونگکوک:جیمین..جیمینننن هیونگگکک..تهیونگگکگ...ا/تم..ا/تم...بیدار شده..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
میا کی پارت بعدو میزارییی؟؟؟دیگ نمتونم صب کنم🥺
دارم مینویسم
عالیییییی یی خیلی قشنگه اصن میدونی🪄❤️🔥
وایییی الهی دورت بگردم
در انتظار پارت بعد
پارت بعددددددددددد
عالیییییی
مرسی قشنگم
آفرین بتتت عالی بوود
مرسی بیب
💜💚💙
۱
۲
۳
۴