ناظر قشنگم لطفا رد نکن:)))
اروم موهای مشکی دختر رو پشت گوشش فرستاد و لبخندی زد..
شوگا:دیگه نمیزارم حتی یک تار مو از سرت کم بشه بچه..
ا/ت با حرص به شوگا نگاه کرد و نفس عمیقی کشید..
ا/ت:بچه؟
شوگا خنده شیطونی کرد و نگاهشو به جونگکوک داد که از این حجم از مهربونی شوگا اعصبانی شده بود..
هر کسی از کنارشون رد میشد فکر میکرد شوگا و ا/ت نا.مزدن تا جونگکوک و ا/ت..
جونگکوک نگاهی به شوگا کرد و لب زد..
جونگکوک:هیونگ بهتره تو…
که با ورود تهیونگ حرفشو خود و هوفی کشید..
جونگکوک:هر دوتون میخواید بمونید؟
هر دو یک صدا بله ای گفتن،،
جونگکوک اخمی کرد و به صندلی تکیه داد..
شوگا که برادر ا/ت بود جونگکوک نمیتونست چیزی بهش بگه..
تهیونگ هم برادر خودش بود..
سروش تکون داد و نگاهشو به ا/ت داد که نخودی میخندید..
جونگکوک:یا چرا امروز همه منو ایگنور میکنید؟؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
ترخدا پارت جدیدو بزار خواهشششش
۱ سال شد پارت بعدو بزار خواهش💙
ادمین جان، جانم به قربانت کجایی؟ زنده ای عزیزوم؟🥲 😂💔
پنج ماهه مارو تو خماری گذاشتی رفتی، کجایی فرزندم؟
آیا کم گذاشتن جرم نیست؟ -_-
معذرت میخواممم
پارت بعد
حتما
تـسـتجـدیـدم!)))