گزارشنکنید.. ناظرجانمنتشرکن.. لایکوحمایت♡
_پرش زمان_ کلاس تموم شد دای اومد جلو در کلاسمون و گفت : ماکی و پارلا بیاید بریم ، ماهم بلد شدیم رفتیم بیرون مدرسه همون مرد جلو در مدرسه بود تعظیم کرد و در ماشینو برامون باز کرد ماهم سوار شدیم تو راه هیچ حرفی نمیزدن
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
چرا استایلاشون معلوم نیس؟
نمیدونم چرا نمیاره
داستانت عالیه ولی خیلی کم مینویسی و لطفا پارت بعد و بزار بی صبرانه منتظرم😊
ممنون
پارت بعدو میخام مننن
میزارمش
پارت بعدیییی
میزارم
عررر عااالی
فدات
هوممم من پارت بعدو موخام
میزارم
میشه ی ذره بیشتر بنویسی لطفا؟:))))
باش