شیرین ترین عشق🖤p2

÷دویدم دنبال جیهوپ و صداش زدم⁚جیهوپ .... .اما اون دیگه رفته بود.باخودم گفتم میتونم فردا ازش تشکر کنم.وسایلم رو جمع کردم و تو راه بودم که پسر داییم رو دیدم.خودش بود پسری آروم و با حوصله صداش کردم⁚سلام شوگا تو اینجا چیکار میکنی? (علامت شوگا ⁓ ) ⁓آ ..سلام امروز بالاخره رفتی دانشگاه سویان خانم.دیگه داری کم کم بزرگ میشی پس باید بیشتر درس بخونی تا بتونی یه آدم درسخون و با احترام شناخته بشی .فهمیدی? راستی ریاضی که درس سختی است و باید بیشتر بخونی و ادبیات هم درست حفظ کن.تو شیمی باید مواظبخودت باشی آسیب نبینی و زبان هم مهمه سعی کن بیشتر زبان بخونی تا بتونی موفق بشی .الان نگاه کن جونگ کوک هنوز تو زبان گیره باید زبان رو خوب مثل نامجون یاد بگیری متوجه شدی? کلا منظورم اینه باید توی همه درسات خوب باشی اینجوری شاید تونستی نصف من بشی.و راستی رشته هم همینطور سعی کن رشته ات رو خوب بخونی . ÷هی بس کن دیگه شوگا.فقط یه سوال ازت پرسیدم ها همیشه دلت میخواد همه رو نصیحت کنی.اینهمه فلسفه بافتی اما من فقط جغرافیا رو دوست دارم نه چیز دیگه.بعدهم من اصلا هم دلم نمی خواد مثل تو بشم.همیشه جلوی همه آرومی و انگار فقط ظاهرت اینطوره و باطنت خیلی فرق داره.⁓باشه بابا حالا تو هم بس کن دیگه.÷باشه.

یکم راه رفتیم ولی نتونستم از فکر جیهوپ بیام بیرون. ÷میگم تو جیهوپ رو میشناسی شوگا? ⁓معلومه که میشناسم هم گروهیمه تو بنگتن و بهترین دوستمه.حالا تو جیهوپ رو از کجا میشناسی? ÷همکلاسیمه.پس خیلی خوب شد که تو میشناسیش.میتونم یه سوال دربارش بپرسم?⁓معلومه بپرس.÷جیهوپ چه جور پسری است? ⁓راستش اون بهترین کسی است که میشناسمش وپسر خیلی خوب و مودبی هم هست.ببینم حالا چرا این چیزا رو ازم میپرسی? نکنه دوستش داری? ÷یا..بس کن دیگه.معلومه که نه.فقط امروز اتفاقی افتاد که فکرم بهش مشغول شد.⁓چه اتفاقی? ÷منم هم همه چیزو برای شوگا تعریف کردم.و اونم گفت⁓خب چیز خیلی عادی است چون جیهوپ همیشه با همه مهربونه وچون دیده تو چیزی نداری و گشنته بهت خوراکی داده.هی نگران نباش اون فقط خواسته بهت کمک کنه ومنظوری نداره.بعدش هم تو حالا مگه چقدر خوشگلی که جیهوپ دوستت باشه ها.به همین خیال باش .÷باشه بابا. حالا انگار خودش خیلی جذابه.از خود راضی😏.⁓باشه.من دیگه باید برم کار دارم.پس نصیحتام یادت نره ها خوب درس بخون..... ÷وای دوباره شروعش کرد بدو برو به کارات برس خداحافظ🙄.

بعد از اینهمه حرف که با شو گا زدم خیالم راحت شد.رفتم خونه و دیدم یورا کنار خونمون نشسته.÷سلام یورا چرا گریه میکنی اتفاقی افتاده? ⁎از آمریکا زنگ زدن بهم و گفتن پدر و مادرم تصادف کردن و دکترا نتونستن نجاتشون بدن برای همین اونا از دنیا رفتن.نمیدونم چیکار کنم هیچ پولی هم ندارم.÷خانوادت که خیلی پولدارن پس چرا پول نداری.بعد هم توکه برادر یا خواهری نداری پس تمام ثروت پدرت برای توعه.پس چرا دیگه پول نداری?⁎درسته اما فعلا تا نرم آمریکا پولای پدرم مال من نیستن.تنها پس اندازم هم تموم شد.نمیدونم باید چیکار کنم.÷باشه .نگران نباش پس انداز من به پول بلیط ات میرسه فعلا پاشو پرواز بگیر بعدا هم بهم برش گردون.باشه پاشو بریم⁎واقعا ممنونم اونی حتما برات جبرانش میکنم.÷اون شب یورا رو رسوندم فرودگاه و رفت.

÷وقتی برگشتم خونه خیلی خسته بودم.برای همین با همون لباسام خوابیدم.صبح زود تر از همه پاشدم و صبحانمو خوردم تا یادم نره.داشتم میرفتم که مامانم پاشد و گفت+کجا میری عزیزم امروز شنبه است تعطیله دانشگاه.÷وای یادم رفته بود امروز تعطیله.رفتم لباسام رو در آوردم دراز کشیدم.همه چیز خیلی زود گذشت انگار همین دیروز بود که من کلاس اول بودم .خیلی زود بزرگ شدم.داشتم با خودم فکر میکردم که یهو یکی از هم مدرسه ای هام زنگ زد.جیمین رو از کلاس اول تا پنجم میشناختم اون مدرسشو عوض کرد و رفت یک جای دیگه.راستی اون هم عضو بنگتن بود و با جیهوپ و شوگا دوست بود.جوابشو دادم÷الو? %سلام سویان خوبی? خیلی وقته صداتو نشنیدم.دیروز اومدم خونتون و مامانت گفت دنبال کار هستی من یه کاری توی کمپانی برات سراغ دارم که مناسبت هم هست.÷واقعا ممنونم جیمین.نمیدونم چطور برات جبران کنم.باشه کی بیام کمپانیتون?%فردا ساعت 10 خوبه?÷آره حتما میام.خداحافظ%خداحافظ سویان.

خب بچها سعی کردم بیشتر بنویسم امیدوارم خوب باشه😊😊

انیو😉😉😉