دورگه پارت۵

نهههههههههههههههههههههههههه چرا آخه چرا باید بین این همه آدم اون؟؟؟؟؟؟؟؟ + آروم حالااااا چیزی نیست که تازه اون با لینا بهم زده یعنی شاید.... _ ساکت شو دوست عزیزم الان اصلا خوب نیستم راستی یونگی شی چی شد ؟+آهان هیچی به اونم گفتیم

از زبان شوگا‌ ) عصبی شدم و بدون حرف اتاقم ترک کردم .لعنتی ...... وایسا چرا عصبیم هه ... انگار عاش.قشم مسخرس . رفتیم تو اتاق تمرین هیچکی نبود پس ی ذره تمرین کردم و کل تمرینم با خودم می گفتم امید وارم جیا به ع.شق اولش برسه

از زبان جیا ) توی اتاق منتظرش بودم . هیجانی غیر قابل کنترل بود لعنتی چون دوست دختر نداشت خوش حال بودم؟ مسخرس.......در باز شد . وایی خداجونم واقعا خوش تیپ شده بود قدش بلند شده بود و چشمای عسلی براقش...... خودمو نگه داشتم و گفتم سلام و اونم عادی گفت سلام .....( آهاننننننن راستی همین یارو پسره ع.شق اول جیا از احساس جیا خبر ندارم هااااا)

ی راست رفت سراغ کار مسخره بود حتی ی سلام و احوال پرسی هم نکرد .ادامش نتیجه

نتیجه

نمدتذارذددترذ