
بایت پارتای داستانم که یهو از هفت پرید به نه بخاطر خنگی بندست ببخشید بلعبریدبخونید
نامجون:/ رفتم خونه خودم یه دوش گرفتم. لباسامو عوض کردم.وسایلامو جمع کردم.بعد از خوردن غذا به خاله زنگ زدم. ÷الو سلام خاله -سلام پسرم چرا نیومدی خونه ÷عام یسری کار برام پیش اومد و فردا قراره برای یه سفر کاری برم آمریکا ÷خب بیا خونه وسایلتو جمع کن ÷نه نیازی نیست صبح با خودم جمع کردم اوردم -میام فرودگاه ÷باشه میبینمتون روی تختم دراز کشیدم و به حرفای خانم جئون فکر میکردم که به خواب رفتم
ا.ت:/ رفتم توی اتاقم و سرمو کردم تو بالشت و شروع کردم گریه کردن نمیدونم چرا دلم نمیخواست برم نمیتونستم کانگ هو رو تنها بزارم با این افکار مزخرف به خواب رفتم... با صدای کانگهو چشمامو باز کردم ×ا.ت ا.ت بیدار شو دیگه خوک *عومم ساعت چنده ×5 صبه *یکم دیگ فقط یکم چشمام داشت گرم میشد که ×یاااا ا.ت..رئیست جلو دره *با سرعت هرچی تمام به سمت پنجره رفتم و کسی بیرون نبود کانگهو رو دیدم که داشت از خنده روده بر میشد ×اخه بی مغز چرا میری با یه بی مغز تر از خودت کانگهو هز اتاق رفت بیرونو منم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون تا حاضر بشم

کانگهو:/ دیشب اصن نخوابیدم توی تراس نشسته بودمو گریه میکردم جدیدن خیلی گریه میکنم ا.ت برای من یه چیز بیش از یه دوست صمیمی بود برای توی راه ا.ت غذا و خوراکی گزاشتم داشتم صبونه میخوردم که بایه تیپ فرودگاهی اومد پایین اومد ×یاا این دیگه چیه یه لباس بهتر می پوشیدی *اوپا این قشنگه ×اوک بیا صبونه بخور *کانگ هو ×بله *میخوای نرم ×وای اره اصن تو بری من اینجا گشنه میمونم نه میمیرم *مسخره ×اخه یجوری میگی انگار تا قبل از اینکه تو بیای پیشم داشتم جون میدادم *پاشدمو رفتم سمت در که برم بیرون ببینم جناب کیم اومد یا نه ×عا کجا میری باشه بابا قهر نکن *چی میگی دارم میرم ببینم رئیسم اومد یا نه ×مگه رئیست میاد دنبالت *اره ×پس من نیام فرود گاه *نه لازم نیست بیای ×باشه میرم ساکتو بیارم *ممنون رفتمو ساکشو اوردم که زنگ درو زدن مثل اینکه رئیسش بود

نامجون:/ با صدای الارم گوشیم بیدار شدم.ابی به دستو صورتم زدم.لباسامو پوشیدم.سوار ماشینم شدمو حرکت کردم سمت خونه خانم جئون زنگ درشونو زدم به ماشین تکیه دادم که با صدای خانم جئون به سمتش برگشتم گشتم * سلامجناب کیم ÷عا سلام *به نشانه احراتم خمو راست شدم و گفتم روز بخیر ÷روز شما هم بخیر همون پسره بایه کیف اومد ×سلام ÷سلام ×شما باید رئیس ا.ت باشید ÷بله ×از اشنایتون خوشبختم کانگهو هستم بست فرند ا.ت ÷کیم نامجون هستم کیفو بدید من ×ممنون ÷خانم جئون بفرمایید بشینید *رفتمو کانگهو رو ب*ل کردم خدافط اوپا خوب غدا بخور مراقب خودت باش دیر نخواب دیرم بیدار نشو ×درم برای کسی باز نکن *با ارنجم زدم به س*نش و رفتم نشستم تو ماشین توی ماشین نشسته بودمو به خانم جئونو کانگهو نگاه میکردم و خانم جئون اومد و توی ماشین نشست پامو گزاشتم روی مدال گازو روندم سمت فرودگاه{به امید خدا بسم الله الرحمن الرحیم}
ا.ت:/ به فرودگاه رسیدیم رفتم از ماشین میاده شدم که ساکمو از پشت ماشین وردارم جناب کیم از ماشین پیاده شدو ساک من و خودش روبرداشتو وارد فرودگاه شد منم پشت سرش وارد فروگاه شدم روی صندلی های انتطار نشستیم تا تایم پروازمون شه جناب کیم گوشی نگاه میکرد منم سرمو تکیه داده بودم به صندلیو چشمامو بسته بودم سر و صدا زیاد بود بعد از چند دیقه متوجه بلند شدن جناب کیم شدم وقتی چشمامو باز کردم جناب کیمو دیدم که داره با یه خانم میانسالو یه دختر که تقریبا 24 یا 25 سالش بود خدافطی میکردن لابد همسرشو مادرشن من بی توجه چشمامو بستم که جناب کیم صدام کرد پوفی کشیدمو رفتم پیششون همسر جناب کیم یه نگاهی پر از فوش از نوک انگشتن تا سرم کردو چشاشو چرخوند {درواقع چشخوره رفته یونو} مادر جناب کیم تا منو دید نگاهی تمسخر امیزی کردی ÷ایشون یکی از کارمندای شرکتمه *از دیدنتون خوشحالم جئون ا.ت هستم #ابدارچی هستی ÷املی اون کارمند بزرگ شرکتم هست{با عصبانیت} -نامجون پسرم با این میری آمریکا ÷بلع با ایشون میرم #میگم چرا باید این بری ÷چون به کمکش نیاز دارم اگه اون نباشه تنهایی از پسش بر نمیام #ولی ÷من خودم بهتر صلاح خودمو میدونم بریم ا.ت دستمو گرفتو کشید و برد چی ا.ت چرا جلوی همسرش اینجوری کرد دستمو کشیدمو گفتم *جناب کیم چرا اینجوری میکنید ÷چجوری *شما جلوی همسرتون منو به اسم کوچیک صدا زدید دستمو گرفتید ÷اون همسرم نیست دختر خالم بود و اونم مادرش باشه *عام م..متاسفم با گفتن این حرف جناب کیم گل از گلم شکفت مث اینکه تایم پروازمون بود ساکمو ورداشتمو با جناب کیم به سمت هواپیما رفتیم
ناظربخداچیزبدینداره.ویرایششکردمردنکنیهنگاهکلیبندازیمیبینیکاتابعقوانینتستچیه >>>
واومیدوارمخوشتونبیاد >>
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایییییییییی پارت بعدیییییی
پلییییز((o(*>ω
عالیییی..
پارتبعدلطفاااا
تنگبستامروزپارتبعدومیزارم🌚💜
نزاشتیک🥲
بعدن میخونم ایشالا الان خوابم میاد🗿🤝🏻
اوومراقبچشماتباش