برادر عاشق من:)p12

همونطور که به پیرهن سفید رنگ تهیونگ چنگ میزد از اون طلب بخشش میکرد و حمله ای را زیر لب تکرار میکرد:لطفا منو ببخشید که باعث این اتفاقات شدم...لطفا منو ببخش...تهیونگ ا/ت رو محکم تر از قبل یه خودش چسبوند و با صدایی ارامش بخش که در عین حال نگرانی توش موج میزد گفت:هیچ کدوم از این اتفاقات تقصیر تو نیست قشنگم، مهم اینه که من دیگه خانوادمو شناختم..لطفا خودتو سرزنش نکن خب؟ ا/ت با بیجونی دستاشو از پیراهن تهیونگ برداشت و خودشو توی بغل تهیونگ انداخت... تهیونگ که بخاطر حرکت یهویی ا/ت نگران شد سریع دختر رو از خودش جدا کرد و با دیدن چهره غرق در خوابش لبخند ملیحی زد و اونو اروم از روی ویلچر بلند کرد و براید ا*تایل به سمت اتاق برد..

ا/ت رو اروم روی تخت گذاشت و خودش هم کنارش نشست...اروم سرشو روس دستای ظریف دختر گذاشت و با بغض گفت:متاسفام...همه اینا تقصیر منه،فرشته قشنگ من لطفا منو ببخش قول میدم دیگه نزارم کسی ناراحتت کنه..خودم کنارتم..انقدر درگیر افکار ازار دهندش شده بود که متوجه نبود که ا/ت با صداش بیدار شده و اروم گریه میکنه..ا/ت بعد از چند ثانیه با صدایی ملایم که تهیونگ رو متوجه خودش کنه گفت:تا وقتی که تو رو دارم تحمل همه چیز آسونه

تهیونگ همونطور که اشکاشو پاک میکرد به سمت ا/ت برگشت و با صدایی اروم گفت:ا/ت...خیلی دوستت دارم..میخوام همه بفهمن چقدر دوستت دارم...میخوام همه ببینن ع*ق کیم تهیونگ کیه...ا/ت همونطور که با لبخندی ناخواسته به تهیونگ زل زده بود گفت:من دیوونتم..من ر*انیتم کیم تهیونگ...ما همیشه کنار هم میمونیم مگه نه؟ تهیونگ:اره..اره...ما تا ابد کنار همیم قشنگ ترینم...تهیونگ همونطور که اشکل های ا/ت رو پاک میکرد گفت:ما تا اخرین لحظه کنار همیم و بعد...(دیگه خودتون میدونید😐👌)

چند دقیقه بعد...از هم جدا شدن و تهیونگ بلافاصله ا/ت رو تو آغوش کشید و با صدایی که خوشحالی توش موج میزد گفت:مرسی که منو به ارزوم رسوندی ا/ت...ازت ممنونم.. ا/ت همونطور که مثل یک کیتن به تهیونگ چسبیده بود گفت:ارزوت انقدر کوچیکه؟ تهیونگ نفس عمیقی کشید و گفت:من به ارزوی بزرگم یعنی بدست اوردن تو رسیدم ا/ت..اما ارزوهای کوچیکم هم وقتی با تو باشن ارزو های بزرگی میشن چون تو با ارزش ترین فرد زندگیمی و بدست اوردنت برای من خیلی با ارزشه... همونطور که ا/ت یا حرفای تهیونگ خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود با صدایی بچه گونه ادامه داد:ینی من با الزشم؟ تهیونگ که از لحن کیوت ا/ت خیلی خوشش اومده بود گفت:اره خیلی با الزشی کیتن من:)