
همه باید دست و جیغ و هوراااااااااااااااااااااااااااا 😁 دیگه. عروسی، عروسی، عروسی، عروسی، عروسی، عروسی
ا/ت:باورم نمیشه که دارم عروس میشم. سوزان:وقتی لباسا و ما رو درست کنی باورت میشه. ا/ت:باشه بابا چه عجله ای دارین. لوسی:ما عجله نداریم در شده. ا/ت:اهنگمونو یادتون نرفته. سوزان:یادمون بره اونم روز عروسی. ا/ت:پس حاضرشیم میگم لباس عروسمون چه رنگی باشه. لوسی:اوم سفید دیگه مثل پسرا خل مشنگیتون همینه دیگه به این نمیگن سلیقه. سوزان:خب خانم با سلیقه خودت درست کن. ا/ت اروم به پرواز در میاد و دستاشو تکون میده و لباس های فرمانروایی مخصوصش تنش میشه و برای لوسی و سوزان هم در همون رنگ و شکل لباس ضاحر میکنه. سوزان:لین.. این خیلی قشنگه. لوسی :پس ارایش چی. ا/ت جوری اونا رو ارایش میکنه که خیلی خوشگل میشن و همین طور خودشم ارایش میکنه. رزی، دخترا شما چرا نمیرین ارایش... گاه. لیسا:چی شده.... عه شما. رزی:وای چقدر خوشگل شدین. جیسو و جنی ایول بابا حال کردم. ا/ت:بیاین شماهاهم ست بپوشین با ما چند تا لباس شیک مجلسی هم اونا میپوشن و ا/ت ارایششون میکنه. ا/ت:وای خدا هممون عالی شدیم. لوسی:بریم. خب اونا میرن سمت عروسی.
تهیونگ :پس اینا کی میان. کوک:نمی دونم خیلی دیر کردن. جیمین :مثل تو فیلما عروسی ول نکنن برن. تهیونگ و کوک:حرف مفت نزن. تهیونگ :عه اومدن. کوک:وای پسر چه خوشگل شدن. جیمین :من که نشناختمشون. تهیونگ یک لبخند ناز میزنه. ا/ت:خب ما یک غافلگیری داریم و سه تا میکروفون بر میدارن و با هم میخونن یک اهنگ سه نفره ی خوشگل. وقتی تموم میشه پسرا ازشون میگیرن و اونا هم یک اهنگ میخونن بعد کلی فشفشه سوت و جیغ و هورا اصلا نگم دیگه چون سکته میکنم. عروسی تموم میشه تهیونگ :بیا بریم خانم خوشگله ا/ت: ولی من می خوام برم پیش خواهرای بلک پینکم. تهیونگ :از این به بعد نمیزارم بری جای اونا. ا/ت:عه نامردی ما بهشون قول دادیم پنجشنبه و جمعه بریم اونجا بخوابیم. تهیونگ :پس ما چی ا/ت: شماها که از بی تی اس کناره گیری نکردین بابا شماهاهم پنجشنبه و جمعه برین اونجا. تهیونگ :ا/ت اذیت نکن. ا/ت:خیلی خوب باشه فقط جمعه میریم. تهیونگ :😐 فرقی کرد. ا/ت:همون یک روز اضافه میکنم تا فرقشو ببینی. تهیونگ :باشه بابا شوخی کردم. ا/ت :حالا شد 😄 تهیونگ :🙄🙄🙄 ا/ت گونه تهیونگ و 😘 و میگه ناراحت نشو عزیزم. تهیونگ :بریم خودشیرین. ا/ت:بله دیگه به این میگن خودشیرینی که هیچ وقت رو دست نداره. دو ماه بعد
لوسی:اخ جون امروز می خوام با خواهرم بریم خونه ی بلک پینک بخوابیم دلم برای خوابیدن باهاشون تنگ میشه. کوک:ولی شما که هر روز همو میبینین. لوسی :الان حسودی میکنی. کوک:اره حسودی میکنم چون دلت برای اونا بیشتر از من تنگ میشه. لوسی:اخی عزیزم. میریم جای سوزان سوزان:خداحافظ 👋 من رفتم. جیمین :باشه من الان دارم میرم خونه ی تهیونگ برو به سلامت. ا/ت:کاری نداری تهیونگ. تهیونگ :با ناراحتی نه ندارم. ا/ت:خب براتون شام که درست کردم خونه رو هم جمع و جور کردم بستنی تو یخچاله گیم هم که بی تی اس میان اینجا بازی میکنین فقط اینجا رو کثیف نکنین. تهیونگ :چشب و پسرای بی تی اس میان و سلام میکنن. ا/ت:سلام من دیگه میرم شما راحت باشین خداحافظ 👋. بی تی اس :خداحافظ 👋 هم ا/ت میره خونه منفجر میشه از سرو صدا کثیف کاری و اوه که نگم. همه اومده بون حتی جونکوک و جیمین. ا/ت:واییییییییییی سلام خواهرا دلم براتون تنگ شده بود 😍😍 سوزان:چقدردیر اومدی. ا/ت:به خاطر اینکه یک دوربین نامحصوص گذاشتم اونجا. لوسی:چراااااا. ا/ت:چون خونه رو بهم نریزن. رزی:کجا کار گذاشتی. ا/ت:همه جا میره الهه ی پیام رسان و گذاشتم. ا/ت:اييييييي. جیسو:چی شد ا/ت :معدم درد گرفته. جنی:نکنه.... ا/ت:نه بابا اصلا. لیسا:خیلی درد میکنه. ا/ت:اره هم میسوزه و هم درد میکنه تموم شد دردش هیچی نبود. سوزان:می خوایم چیکار کنیم. لیسا:خوشگذرونی 😁 لوسی:من حاضرم بریم شهربازی به نظرم. رزی:بعد بریم کافه. جیسو :بعدشم شام در فست فودی. جنی:عالیه بریم. ا/ت:فقط ایندفعه نمیزارم برین جای وسایل بچه گانه ها. لوسی :ا/ت امشب و بخوای خراب کنی میکشمت. ا/ت:اگه تونستی بکش 😛😝
اخر شب. لوسی :بیاین همه تو حال بخوابیم. سوزان:باشه خوبه. ا/ت:فقط لطفا همه گوشیاتونو بدین سریع. جیسو :برای چی می خوای. ا/ت:برای که برندارین استفاده کنین. یک امشبو با همیم. میریم خونه ی ا/ت. تهیونگ :وای بچه ها فردا ا/ت میاد گفت اینجا رو کثیف نکنیم. نامجون :فردا همه با هم تمیز میکنیم. شوگا:راست میگه من خستم باید بخوابم. میریم جای بلک پینک. ا/ت:چییییییییییییییی 😰 😱 زدن خونه رو کثیف کردن دخترا سریع بخوابین فردا صبح زود قبل از اینکه بیدارشن باید تو خونمون باشم. رزی:😄😂از دست تو جنی:خب یک دقیقه تمیز میکنی. ا/ت:اینطوری تنبل میشن و خرابکار. شب بخیر.
طی دو ساعت در جلسه الهه ها هم حاضر میشه. صبح 7 تا گوشی با هم زنگ میخوره همه با هم میان پایین جیغ میزنن دزد دزد. ا/ت:ساکت باشین ببینم ترسوها. تهیونگ :تویی عزیزم چه زود برگشتی. ا/ت:انتظارشو نداشتی نه. جین:خیلی ببخشین زن داداش خونتونو خراب کردیم. جیهوپ :حالا از کجا فهمیدین. ا/ت:از طریق الهه ی پیام رسان. جیمین :میشه اینبار و ببخشید. ا/ت:متاسفم. ا/ت:ایندفعه نمیبخشم سریع تمیز کنین. همه رفتن سر یک کاری یکی تو اشپز خونه یکی میز و جمع میکنه یکی هم گرد گیری یکی جارو میزنه و....... ا/ت:خوبه بس برین ممنون، من میرم بای. تهیونگ :تو که الان اومدی. ا/ت:اومدم چون اگه نمیومدم همینم تمیز نمی کردین. تهیونگ :ظالم. ا/ت:تازه کجاشو دیدی. خداحافط من میرم کمپانی شمام برین حاضر شین یک ساعت دیگه باید کمپانی باشین موندم مدیر برنامه هاتون خودش و نمیکشه از دست شما اگر دیر برین اون تنبیه میشه. تهیونگ :باشه رفتیم 😒 ا/ت:صبحانتونم کامل بخورین.
ا/ت:سلام دخترا. دخترا:سلام. ا/ت:لوسی تو برای جونکوک چی خریدی. لوسی :نمیگم. ا/ت:سوزان تو چی خریدی. سوزان :منم نمیگم شرمنده. ا/ت:من چی بخرم خوب عه. اها فهمیدم چی کار کنم شماها تمرین کنین من یاد دارم. رزی:تا یک ساعت دیگه کنسرت تک نفرت شروع میشه. ا/ت:می خوام تا سرزمین االهه ها برم باز دوباره برمیگردم. ا/ت به سرزمین الهه ها میره و اونجا یک کارایی میکنه و بر میگرده. ا/ت:خب من چه لباسی باید بپوشم. این خوبه. بعد میره سر کنسرت تک نفرش. بی تی اس هم میان تو کنسرت. تهیونگ : واقعا که دختر خیلی خوبیه. جیهوپ :داشت ما رو میخورد. تهیونگ :خب بخوره جوری که ما خونه رو کثیف کردیم هر خانمی میبود همین کار و میکرد. کنسرت تموم میشه. ا/ت من برم دیگه. تهیونگ زنگ میزنه به ا/ت. ا/ت:سلام عزیزم جانم کاری داشتی. تهیونگ :سلام بیا دم در. ا/ت:چی دم در. 😳 تهیونگ :اره دم در پس کجا. ا/ت:رفتم در و باز کردم دیدم تهیونگ با یک ماشین که پر شده بود از بادکنک وهدیه و کلی گل کاری شده بود. تهیونگ :سالگرد روزی که برای اولین بار دیدمت مبارک. ا/ت:عه راست میگیا یک سال پیش مثل الان همو تو هواپیما دیدیم. تهیونگ :اره مگه یادت نبود. ا/ت:دیدم لوسی و سوزان رفتن کاددو گرفتن حتما جیمین و کوک هم کادو گرفتن نه. تهیونگ :اره
ا/ت:خوب پس حالا نوبت غافلگیری منه چشماتو ببند. تهیونگ چشاموشو بست. ا/ت:چشماتو باز کن. تهیونگ واو 🤩 🤩 🤩 🤩 🤩 ا/ت:خوشت اومد. تهیونگ :این فوق العاده است. ا/ت:اینجا سرزمین الهه هاست که گفتم تزئینش کنند براتون. تهیونگ :من فکر کردم تو یادت نمیاد. ا/ت:چی من یادم نمیاد حرفت خنده دار بود. تو الان بیشتر دوست داری چی بخوری. تهیونگ :بستنی خوبه. ا/ت یک بستنی بزرگ درست کرد و روش کلی تزئین کرد. ا/ت:بیا اینم از کادو های من 😁 تهیونگ :نمی دونم اگر تو رو نداشتم باید چیکار میکردم. ا/ت:میدونی اگر منو نداشتی غصه هم کم میخوردی ناراحت نمی شدی گریه نمیکردی. تهیونگ :😐 😐 😐 😐 😐 😐 ا/ت:خورد تو حالت 😂😂😂 تهیونگ :خیلی ممنون که استادی تو زد حال زدن. ا/ت:خواهش می کنم وظیفه است 🤣🤣🤣🤣 تهیونگ :دارم برات ا/ت خانم. ا/ت:راستی هر چقدر اینجا باشیم اونجا زمان نمی گذره. تهیونگ :چه خوب ولی بریم که باید به جیمین و کوکی هم به رستوران برسیم. ا/ت:باشه بریم.
میدونم که این پارت خیلی مسخره نوشتم ببخشین. بزن بعدی 😍
ا/ت:خوب اومدیم از اونجا بیرون. تهیونگ :سوار شو بریم خوشگل خانم. ا/ت:باشه چشب. دو سال بعد...... ا/ت:الان سوزان یک دختر داره که 1 و نیم سالشه و اسمش جسیکا و لوسی یک دختر داره که 9 ماهشه اسمش امیلی خیلی جیگرن. تهیونگ :ا/ت صبح بخیر چه دیر بیدارشدی امروز تو که هیچ وقت دیر بیدار نمیشدی. ا/ت:هیچی امروز خیلی خوابم میومد نمی دونم چرا. تهیونگ :عیب نداره بیا بشین صبحانتو بخور. ا/ت:باورت میشه اصلا اشتها ندارم خودت بخور. تهیونگ :باورم نمیشه که اشتها نداشته باشی شوخی میکنی. ا/ت:نه شوخی نمیکنم اصلا حالم خوب نیست سر به سرم نزار . تهیونگ :می خوای ببرمت. ا/ت حرفشو قطع میکنه:نه بابا بیمارستان چی من حالم خیلیم خوبه بلند شو حاضر شو بریم که امروز خیلی کار داریم. تهیونگ :مطمئنی. ا/ت:اره مطمئنم نگران چی هستی. تهیونگ :نگران فرشته ی زندگیمم. ا/ت:فرشته ی زندگیت فهمیده که اگر بر سر اتفاقی بمیره 10 سال طول میکشه تا دوباره زنده بشه و بر گرده همونجا. تهیونگ :راست میگی. ا/ت:اره اگر بر سر چیزی بمیرم 10 سال طول میکشه دوباره زنده بشم ولی وقتی میمیرم در دنیای الهه ها میرم و اونجا فرمانروایی میکنم ولی شماها تا اخر دنیا زنده میمونین تو لوسی و سوزان و اعضای بلک پینک و بی تی اس و هر کی که دوسش داشته باشم مثل خانوادم مادرم برادرم کریستوفر. تهیونگ :خب الان من نگران شدم. ا/ت:نه بابا نگران چی حالت خوبه فقط این و تازه فهمیدم همین. تهیونگ :یعنی نگران نباشم. ا/ت:وای دیرمون شد دیدی بلند شو دیگه. تهیونگ :باشه بریم. ا/ت:وای سرم داره دیری بیری میره 😵😵😵حالم خوب نیست. لوسی :سلام خوبی دختر چته چرا مثل گچ شدی. تهیونگ :منم حس میکنم حالش خوب نیست. ا/ت:ای بابا گفتم چیزیم نیست شما برین. تهیونگ :باشه من میرم ولی خانم لوسی مواظب ا/ت باشین. لوسی :چشب حتما شما برو. موقع ناهار : جیسو:ا/ت حالت خوبه. ا/ت:اره ممنونم ❤️ جنی:چرا غذاتو نمیخوری نکنه صبحانه زیاد خوردی. ا/ت:نه صبحانه نخوردم فقط گشنم نیست. رزی یک ماهی میاره جلوی ا/ت. ا/ت:حالش بهم میخوره و میره به سمت دسشویی ها. لیسا:چش شد. رزی:نمی دونم یک ماهی گرفتم جلوش. ا/ت:دوباره بر میگرده. سوزان :خوبی دختر. ا/ت:عه از ماهی متنفرم. لوسی :بیا اینجا ا/ت. ا/ت هان. لوسی:باید بریم.......
خب دوستان ببخشین خیلی زشت شده بود راستی یک داستان جدید در مورد کوکی تو راه خداحافظ 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 تاپارت بعدی راستی کامنت فراموش نشه 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 دوستون دارم 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عزیزم ادامه بدههههه
تو نویسنده عالی هستی😽💖
منتظر بقیه ی داستانات هستم💜
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍
سلام دوستان ببخشین این خبر و میدم من فقط این داستان و تموم میکنم و دیگه داستان از بی تی اس شاید ننویسم اگر دیده باشید تهیونگ گفته به خاطر داستان ها و شایعاتی که در موردشون هست خیلی ناراحتن و این کارا براشون از هیت هم بد تره من دیگه داستان نمینویسم اگرم بنویسم اسم بی تی اس و نمیارم اما این داستان و تموم میکنم ببخشین 😞😞😞😞
میدونید هر چی فکر میکنم واقعا راست میگن اونا حق دارن من که دیگه شاید ننویسم کلا معذرت 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
واقعا هنوز تصمیم نگرفتی پارت بعد رو بزاری یه سال گذستا🙂😭😭😭
عالی بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد😍😍😍😍😍😍
بی صبرانه منتظر پارت بعدیت هستم❤😍❤😍❤😍❤
دوستان من پارت و ننوشتم اصلا و تا بعد عید هم نمی تونم بنویسم پارت بعد پارت اخر 😢 و بعدش میام با یک داستان جدید در مورد جانکوک و ا/ت که اسمشو انتخاب نکردم.
تازه از کجا میدونین حاملست شاید دیدین زخم معده گرفته میمیره البته کی میدونه، 🙄😎❤️
نه به نظر من حتی اگه ا/ت اونجوری که تو داری میگی بشه و زخم معده بگیره نمیمیره به خواطر این که ا/ت قدرت داره و اگه اینجوری بشه تهیونگ خیلی ناراحت میشه و نابود میشه برای همین ا/ت هم چون تهیونگ رو خیلی دوست داره به خواطر تهیونگ خودش و نجات میده و اگر هم که خودش و نجات نده و بمیره همونطور که داخل داستان گفتی ا/ت بعد چند سال البته یادم نمیاد گفتی چند سال زنده میشه و تمام اون کسایی که ا/ت دوسشون داره تا اون موقع زنده میمونن😌😂
خدایی دیدی چه دقتی کردم به داستانت همه اینا رو یادم بود😌😂😂
نگاه کن از اینی که تو داری میگی هم بد تر اتفاق میوفته 😜😁
زود پارت بعد رو بزار🥺⭐❣
عالییییی بوددد💗💗💗💗💕💕💕💕💕💕💜💜💜💜💜💖💖💖💖
وای عالی بود🤩😍🤩😍
توت فرنگی(میوه ی مورد علاقه ی تهیونگی اوپا🥰)
به نظر من حاملست😍😍🤩😍
بی صبرانه منتظر پارت بعدم🥰😇🤩😍
عالی بود چیزی ندارم بگم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍