اولین داستانم توی تستچیه پس اگه مشکلی داشت لطفا ببخشین💟🙃
سراسر آسمان را ابرهای سیاه و بزرگی پوشانده بودند.باران شدیدی می آمد.قطرات درشتِ باران برگ های پاییزی را جلا داده بودند.راستش را بخواهید من باران را آن هم در فصل پاییز دوست دارم اما نمیدانم چرا این روز ها هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند حالم را خوب کند،از همه چیز و همه کَس نا امیدم.حتی چند بار به خ#$و@!د ک/&شی هم فکر کرده ام اما آن را انجام ندادم.سوار ماشینی که پریروز دز.دیده بودم شدم،البته آن ماشین تاکسی بود.نمیدانم چرا ولی حال و هوای آن ماشین کمی نَ.ح$س بود،گویی از من خوشش نمی آمد!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
برو توی اکانت کاربر TESTCHI و توی نظرسنجی آخرش(بهترین کاربر ماه ) به من یعنی پشمک عکاس رای بده تا فالوت کنم و پنج تا تستت رو لایک کنم .ممنون.پین ؟
30
29
28
27
26
25
24
23
22