بریم برای قسمت دوم داستان....
زن چادری را از خانه بیرون بردم.تا دم در پارکینگ بدرقه اش کردم،نمیدانم چرا ولی حس خوبی نسبت به او داشتم،انگار فرشته ی نجاتِ من بود!
به خانه بازگشتم.باران بند آمده بود؛ابر های تیره و تار رفته بودند و آسمان صاف صاف شده بود،با اینکه خودم فکر میکنم اصلا آدمِ شاد و مشتاقی نیستم اما نتوانستم تحمل کنم،حس کردم من خودم دارم با دست خودم اف.س&رده می شوم.بلند گفتم:چه هوای دل انگیزی!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
بچه ها یه سوتی ای که من دادم این بود که به جای بن بست نوشتم خانه😑😅دیگه منظورم اینه که خودم متوجه شدم🌹ببخشید دیگه😘😍
https://organizations.minnit.chat/824791836274592/Main
دخترا بیاین
مثلا این چه معنایی داره که شما یه نظرسنجی بنویسی و بگی : سوالای مذهبی رو جواب میدم)
خب این یعنی چی؟ مگه شما مرجع تقلید هستین . شاید اشتباهی پاسخ داده باشین که دادی. شما هرچی عقیده ی خودت هست رو جواب دادی. اصلا از افردای مثل تو خوشم نمیاد که میری هرکیو کع بهت بی احترامی میکنه گزارش میکنی حسابشم میپره
سلام خوبین ،؟🌼
من درسا هستم. تا اینجا فکر میکنم هر تستی که از شما خوندم رو لایک کردم و حتی نظرسنجیا و مسابقه هاتون .
با این حساب ، بنده به شخصیت شما پی بردم.
نمیدونم چند سالتونه ، و اصلا هم برای من مهم نیست که چند سالتونه.من کلاس ششمی هستم .
من پیجتون رو که گشتم ، فهمیدم شما خیلی خودتونو میگیرین.
لطفافالومکنین💜🍇
لطفافالومکنین💙🫐
لطفافالومکنین💛🍋
لطفافالومکنین🧡🥕
لطفافالومکنین💚🌱
۱
۲
۱
۱۷
۱۵