6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ⓐⓡⓜⓨⓑⓛⓘⓝⓚ انتشار: 4 سال پیش 1,113 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستای گلم اینم پارت ۴
کجابودیم اه یادم اومد
رز و شوگا رفتن تو اتاق که یه لحظه
از زبان رز
داشتیم می رفتیم تو اتاق گه سرم گیج رفت ولی به رو خودم نیا وردم رفتیم تو اتاق و در اتاق رو هم قفل کردم و کلید ها هم روی در بود شوگا:چرا در رو قفل کردی ...میخواستم جوابشو بدم ولی بازم سرم گیج رفت اینبار نتونستم به روی خودم نیارم نتونستم تعادل خودم رو حفظ کنم و کم کم داشتم میوفتادم که شوگا اومد طرفم و منم دیگه جایی رو ندیدم و وقتی که چشمام رو باز کردم دیدم رو تختم دراز کشیدم و شوگا هم بالا سرمه (یه پلی بک بکنیم اما از زبان شوگا) رز در رو قفل کرد و وقتی ازش پرسیدم چرا این در رو قفل می کنه اون تعادلش رو از دست داد و بیهوش شد چون نمی تونستم بخاطر هیتر ها رز رو ببرم بیمارستان بخاطر همین به دکتر زنگ زدم و دکتر اومد خونه رز 👩⚕️ شوگا:دکتر حال رز چطوره دکتر:حالشون خوبه ولی قبلا هم بهشون گفتم که نباید زیاد عصبانی بشه چون هر وقت عصبانی بشه بیهوش میشه و این هم خیلی براشون بده باید بیشتر مراقبش بود😐😐 شوگا"درمانی هم وجود داره دکتر:بله من دارو هاشو بهشون داده بودم ولی انگار که امروز دارو هاشو نخورده باید تا اخر این هفته اگه حالشون بهتر نشد به من خبر بدید
شوگا:ممنون دکتر دکتر:خواهش می کنم راستی به محض اینکه به هوش اومدن دارو هاشو بهشون بدید تا بخورن (دکتره دکتر مخصوص رز بوده)بعد از اینکه دکتر رفت منم رفتم پیش رز پیشونیش رو بوسیدم😗 و کنارش نشستم بعد چند دقیقه رز به هوش اومد (زمان حال)از زبان رز چشمام رو باز کردم دیدم شوگا بالا سرم نشسته شوگا:رز به هوش اومدی میدونی چقدر ترسیدم🥺🥺 رز:نه نمی دونم ولی میدونم که همه چیز رو فهمیدی حالا میشه یه لیوان اب برام بیاری .... شوگا رفت و برام اب اورد و منم دارو هامو خوردم و ازش تشکر کردم بعد مامانم بهم زنگ زد جوابشو دادم(مکالمه بین رز و مادرش) مادر رز:رز دخترم حالت خوبه اون پسره کیه که بهمون زنگ زد کی اشنا شدین دارو هاتو خوردی چرا عصبانی شدی...همه چیز رو واسه مامانم تعریف کردم مادر رز:باشه دخترم پس تو الان باشوگا تو خونه هستید رز:اره مادر رز:باشه دخترم کلید اتاق های دیگه تو اشپزخونه تو کشو کلید هاست یعنی نباید باشوگا تو یه اتاق بخوابید رز:میدونم مامی جون همین الانشم تو اتاق مهمونیم مادر رز:باشه حالا برو کاراتو بکن و عصبانی هم نشو ،دارو هاتم بخور
کلید هارو اوردم و به شوگا دادم
شوگا رفت تو اتاقش و منم داشتم چند تا عکس برای چاپ اماده می کردم و شوگا هم تو اتاق بود عکس هارو گذاشتم داخل فلاش و به راننده دادم تا بره چاپش کنه چون میخواستم یه دکور جدید برای عکس ها بزارم و کمک لازم داشتم رفتم پیش شوگا تا ازش کمک بخوام رفتم تو اتاق شوگا خوابیده😴😴 بود بخاطر همین به جینا زنگ زدم که بیاد و بهم کمک کنه جینا بعد از ۱۵ دقیقه اومد ولی جیک هم همراهش بود منم چون زیاد کمک می خواستم اونم اومد داخل منم رفتم به شوگا سر زدم هنوز خواب بود براش یه نامه گذاشتم و رفتم (داخل نامه:شوگا دوستم جینا و برادرش جیک اومدن خونمون وقتی که اومدی لباساتو بپوش بعد بیا(خودتون دیگه میدونین شوگا چطوری می خوابه)کمک لازم داریم و اگه اومدی عکس هایی که کذاشتم رو کاناپه رو با خودت بیار) رفتم تو اتاق و جینا تو اتاق نبود فقط جیک تو اتاق بود و روی تختم نشسته بود جینا هم اومد داخل اتاق و گفت جینا:رز اون پسر کیه که تو اتاق کناریت خوابیده رز:اوه اون شوگاست جیک:کدوم شوگا جینا:صبر کن همون شوگا تو بی تی اس رز:اره😐 جیک:یعنی میگی اون مین یونگیه رز:اره😐 جینا:جقدر هم با خونسردی جواب میده رز:ببین جینا الان کلی کار داریم و اگه شوگا بیدار شد اونم میاد به کمکمون جینا:اومد شوگا:سلام جیک و جینا:سلام رز:عکس هارو اوردی شوگا:اره ولی اینکه همش عکس منه رز:خودت میدونی بایست من تو بی تی اس تویی و اونجارو نگاه کن عکس بقیه اعضاهم هست و اونارو هفته قبل اماده کردم شوگا:باشه😶😶
دوستای گلم این پارت هم تموم شد پارت بعد رو از دست ندید
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
چه مامان ضد حالی حالا نمیشد بزاره پیش هم بخوابن.... یاع یاع یاع میدونم منحرفم😅😂
اینقدر هم ضدحال نیست
تو داستان هات معلوم شده🤭🤭