خ.و.ن غلیظ p4

لی لی: برگشتم دیدم شوگاس هیون جین: بح ببینم شما؟ شوگا: میدونی من کیم ؟هیون جین: من از کجا بدونم برادر من😐 شوگا: که اینطور بزا نشونت بدم که همه جا تاریک شد لی لی : ابنجا چه خبره همه جا روشن میشه همه بچه ها و من شوکه شده بودیم دیدم کسی داره ن.ا.ل.ه میکنه به زمین نگا کردم و هیون رو دیدم شو شو شوگا بود اون ابن چطوری ممکنه تو مدرسه اصلا نمتونستم شوگا رو پیدا کنم نگرانش بودم رفتم خونه که دیدم خونه هم نیس نگران بودم سه برابر شد که در رو زدن وقتی بازش کردم دیدم ۴ تا ادمای عجیب غریبی ایستادن لی لی: شما؟ یکی از ادما: باما بیاین لی لی: بیام من 😃 مسخرم کردین اون یکی مرد: میای یا نع لی لی: بسم الله میام فقط به این جواب بدین شما ها چی هستین یکی از مردا: ما شنگول منگولیم چی میخوایم باشیم خ.و.ن ا.ش.ا.م.ی.م دیگه خلاصه بیا بریم بعد میرن

از زبان شوگا:بعد اینکه هیون جین به چ.و.خ دادم رفتم پیش پدر بزرگم تا ازش عذر خواهی بکنم ( چون اونا نمتونن بدون اجازه پدربزرگشون به کسی ا.س.ی.ب برسونن )که متاسفانه اونو گفتم بهم گفت که جون هیون جین رو ب.گ.ی.ر.م منم ناراحت شدم ولی کارایی که به لی لی کرده رو به یاد اوردم خیلی ا.ع.ص.ب.ا.ن.ی شدم برا همین قبول کردم و رفتم دم خونه هیون جین تو اتاقش بود رفتم و کارم رو انجام دادم (بچه ها قراره شوگا به لی لی توضیح بده اون وقت میفهمین چرا اونو ک.ش.ت ) شوگا: به بادیگاردام( جین،جیمین ،کوک،هوپ)رو فرستادم تا بیارنش و بعد بهم گفتن که اوردنش

رفتم پیششون و گفتن بردنش به اتاق من منم رفتم پیشش از زبان لی لی: منو بردن به یه اتاق این همون اتاقه که تو خواب دیدم بعد ۵ مین یه نفر اومد تو دیدم (دارم اهنگ هوپ ارسن رو گوش میدم خیلییییی خوبه حتما برین گوش بدین عالیه) شوگاس شوگا: بدون هیچ حرفی اعتراف میکنم من یه خ.و.ن ا.ش.ا.م.م و لی لی: هیون جین رو ک.ش.ت.ی؟ شوگا: اره لی لی: چرا شوگا: همه چی رو میگم بهت شوگا: ببین من ۱۷ سالم نیس ۱۱۱۷ سالمه به خاطر تو میرم مدرسه وگرنه من از جددتم زیاد میدونم لی لی:🙂😑 شوگا: خب من باید یکی رو م.ت.ش.ک.ی.م (برعکس کن) چون

چون مادر بزرگم م.ر.د.ه و به روح نیاز داره برا همین این کار رو به من دادن لی لی: خب به من چه ؟ شوگا: اره اره الان تو خب جوجو تو باید یه کاری برا من بکنی لی لی: بگو شوگا: خب من قراره به یه جشنی برم‌که به پ.ا.ر.ت.ن.ر نیاز دارم لی لی: خب چه واجبه به به پ.ا.ر.ت.ن.ر شوگا: چون جو گرفته بود😐 منم گفتم من یه لی لی: باش بسه تو رو خدا سرمم درد میکنه برام مسکن بیار:::ادامه تو نتیجه:::::::